مدیریت موفق

دلایل عمده شکست یک کسب و کار

علل چرایی شکست یک کسب و کار

هر روزه شاهد آن هستیم که شرکت های بزرگ یا کوچکی به دلایل مختلف تعطیل می شوند و علت این تعطیلی چیزی جز ورشکستگی و ضررهای مادی بنگاه اقتصادی نیست. هر چند در بسیاری از مقالات و یا صحبت ها اولین و یا یکی از مهم ترین علل  عدم موفقیت بنگاه‌های اقتصادی را سرمایه ناکافی می‌دانند اما به عقیده نگارنده این مطلب این امر نمی تواند صرفا باعث ورشکستگی بنگاه شود در واقع عدم سرمایه کافی خود از یک دلیل اساسی دیگر تاثیر پذیرفته است و آن عدم اطلاع درست از سرمایه مورد نیاز برای شروع ، نگهداری رشد و توسعه کسب و کار می باشد.

 

عدم تحقیق درست و آنالیز صحیح بازار

این موضوع یکی از مهم ترین دلایل ورشکستگی و ناکامی بنگاه‌های اقتصادی بالاخص آنهایی است که در همان سال اول رو به تعطیلی می‌روند. بسیاری از افراد تنها با این دید که شغل مشابهی در جای دیگری و توسط اشخاص دیگری موفق بوده و یا حتی در همان منطقه کسب وکارهای موفق دیگری وجود دارند به راه‌اندازی کسب‌وکار خود اقدام نموده در حالی که تحلیل صحیحی از روش اجرا، مشتریان، هزینه‌ها و … نداشته و نهایتا با شکست مواجه می‌شوند.

 

نداشتن برنامه مدون و طولانی مدت

بی‌برنامه بودن یکی دیگر از دلایل شکست کسب وکار است. در صورتیکه برنامه ای برای موفقیت وجود نداشته باشد در واقع برای شکست برنامه ریزی شده است. بنابراین سعی کنیم قبل از شروع کسب و کار و انجام سرمایه‌گذاری و تبلیغات برنامه مدونی برای کسب وکار خود طرح ریزی کنیم، برای این کار حتما از یک یا چند مشاور مدیریت استفاده کنیم.

 

 منابع انسانی ناکارآمد

نیروی انسانی می‌تواند عامل پیروزی یا شکست یک سازمان باشد. یک نیروی انسانی خوب میتواند یک شرکت در حال ورشکستگی را  از رکود خارج و با یک ایده خلاق به سوددهی برساند. مدیران هم جز منابع انسانی سازمان به حساب آمده و ضعف در مدیریت یکی از دلایل ناکارآمدی منابع انسانی است.

 

عدم توانایی در جذب مشتریان

این مشکل خود می‌تواند ناشی از عدم تحلیل صحیح بازار باشد اما بعضا با وجود پتانسیل خوب بازار برخی شرکتها توانایی لازم برای جذب متقاضیان را ندارند. فروشندگان ضعیف، شعارهای تبلیغاتی غیرموثر و نبود مزیت رقابتی پایدار از دلایل اصلی این ناتوانی در جذب مشتریان به شمار می‌آیند.

 

عدم توجه به رقیبان

کوچک شمردن رقیبان و چگونگی جذب سهم بیشتری از بازار علت بعدی شکست کسب وکارها  است. چه آنهایی که با رقیبان با سابقه در مبارزه هستند و سابقه آنها و نفوذشان در اذهان را دست کم می‌گیرند چه بنگاههای اقتصادی قدیمی‌تری که به ورود رقیبان تازه نفس با ایده‌های نو بی‌توجهی می‌کنند.

 

 از بین رفتن انگیزه ها و عدم مقاومت در بازار

بسیاری از افراد تاب و تحمل مقاومت در بازار را نداشته و با اولین ناملایمات و یا نرسیدن به انتظارات اولیه دچار بحران می شوند. البته این می تواند از پیش بینی های غلط اولیه ناشی شده باشد گاها دیده شده است که صاحبان این کسب و کارها زمانی دست از کار می کشند که با موفقیت فاصله چندانی ندارند.

 

عدم توجه به بهبود مستمر

حتی اگر کسب و کار موفقی دارید باید بدانید در صورتی که برنامه ای برای بهبود مستمر نداشته باشید رقبا جای شما را در بازار گرفته و سهم خود را از دست خواهید داد . غالب مشتریان انتظار دارند که با گذشت زمان محصول و خدمات بهتری ارائه بگیرند و ثبات درکیفیت خدمات ممکن است وسوسه امتحان محصولات دیگر را در مشتریان بارور کند. پیاده‌سازی سیستم های مدیریت کیفیت که بر بهبود مستمر تکیه کرده و تضمین کننده فرایندهای بهبود باشند می تواند بسیار تاثیر گذار باشد.

 

بودجه بندی نادرست و سرمایه ناکافی

سرمایه همیشه یک عامل مهم در کسب وکار است اما هر کسب و کاری به یک میزان مشخص از سرمایه نیاز دارد که باید در طول مراحل مختلف اجرا و ادامه کسب و کار هزینه گردد. بودجه‌ریزی صحیح با توجه به درآمدها و هزینه‌ها می تواند جلوی شکست کسب وکار شما را بگیرد. هزینه ها بیش از همه نیاز به برنامه ریزی دارند برای رسیدن به اهداف و موفقیت ها در ابتدای شروع کار تجربه و طرح کاری مورد نیاز است اگر بیش از اندازه هزینه کنیم و این هزینه بدون برنامه ریزی باشد بودجه ی کافی برای ادامه ی کار وجود نخواهد داشت بنابراین برای شروع یک تجارت به همان میزان مشخصی که سرمایه لازم دارید هزینه کنید و کم‌کم با کسب موفقیت های بیشتر و پیشرفت در کار میزان سرمایه گذاری خود را افزایش دهید.

 

داشتن اهداف دست نیافتنی و عدم تغییر و تحول

یک تجارت خوب باید از اهداف کوچکتر به اهداف بزرگتر دست پیدا کند گاهی اوقات اهداف خیلی بزرگ که دست یافتن به آنها امکان پذیر نیست و یا نیاز به هزینه و وقت زیاد دارد باعث عدم موفقیت کسب ‌وکارها می‌شود بنابراین یک تجارت خوب باید بتواند تغییر و تحولی در نوع و روش کاری و رسیدن به اهداف ایجاد کند که این تغییر و تحول برای دستیابی به اهداف نیاز به برنامه‌ریزی دارد.

 

کیفیت پایین محصولات و خدمات

همانگونه که از عنوان مطلب آشکار است این موضوع نیازی به توضیح مبسوط ندارد اما عدم توجه به رضایت مشتریان شاید مهم ترین عامل شکست کسب و کارها باشد.

 

عدم دقت در سیستم مالی و گزارشات

کم توجهی به گزارشات مالی بعضا زمانی مدیران را متوجه شکست می کند که بسیار دیر شده است. آنالیز نقطه به نقطه وضعیت کسب و کار و برنامه ریزی برای انحرافات احتمالی در هر نقطه همیشه می تواند جلوی شکست کسب

و کارها را بگیرد .

 

سرمایه گذاری بیش از اندازه در دارائیهای ثابت

شاید به جرات بتوان گفت که یکی از مشکلات ساختاری اقتصاد ایران و شرکت‌های ایرانی سعی در ایجاد و کسب درآمد از مسیرهایی به جز اهداف اصلی شرکت می باشد به همین منظور مدیران شرکتهای فوق تمرکز خود را بر دارایی‌های بدون استهلاک یا دارایی‌های پوشش دهنده تورم معطوف می‌کنند هر چند این روشها باعث پوشش ناکارآمدی مدیریت شرکت در ایجاد درآمد در کوتاه مدت خواهد شد اما توانایی مجموعه را در رشته تخصصی خویش کاهش و باعث اضمهلال شرکت در بلند مدت خواهد شد .

 

رشد بدون انتظار

مجموعه ای که دارای اهداف کوتاه‌مدت و بلند‌مدت نباشد و این اهداف در دوره‌های زمانی مربوطه مورد ارزیابی قرار ندهد نمی‌تواند در مسیر توسعه قرار بگیرد چرا که عدم ارزیابی از مسیر شرکت که در مسیر درستی گام برنمی‌دارد منجر به عدم موفقیت شرکت در رسیدن به اهداف اولیه خواهد شد . نهایتا باید گفت همه موارد بالا می تواند ناشی از ضعف مدیریتی و عدم دانش کافی مدیران بنگاه اقتصادی ورشکسته باشد. هر چند برخی عوامل محیطی و سیاسی هم می تواند باعث شکست کسب و کار ها باشد اما عوامل ذکر شده مواردی هستند که با دقت و برنامه ریزی می توان جلوی خسارت های ناشی از آنها را گرفت.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا