مقالات مفید

کارمندان وبهداشت روان

خلاصه : پرداختن به مسایل بهداشت روان امری ضروری و اجتناب ناپذیر است، و با توجه به این که بخش عمـــده ای از وقت انسان در محیط کار او سپری می شود و شرایط کار مستقیم و غیر مستقیم بر روان فرد تأثیر می گذارد،‌ پرداختن به بهداشــت روان کــار نیز ضرورتی انکارناپذیرتر جلوه می نمایاند.
 

برخی فشارهای روانی ناشی از محیط کار:‌

۱ ـ تقسیم کار پیچیده و تخصصی شدن مشاغل :

در عصر صنعت و مدرنیسم و زندگی شهری بوروکراسی اداری و تقسیم کار امری پیچیده و اجتناب ناپذیر است. ‌تخصصی شدن شرایط کار در کنار فواید بسیاری که دارد از حیث روحی و روانی از دو جهت آسیب زا ست.
الف – تخصصی شدن و تقسیم کار، انجام کار یکنواخت و تکراری را برای فرد موجب می شود (فیلم چارلی چاپلین عصر جدید). فرسودگی شغلی و خستگی روان نتیجه چنین فرآیندی است.
ب – احساس عدم تأثیرگذاری در تولید نهایی سازمان : این حالات روانی بر اثر کار تخصصی فوق العاده شدید ایجـــاد می شود .

فرد یک کار کوچک را به صورت یکنواخت انجــام می دهد ( مثلاً در ساختن یک تلویزیون فقط قسمتی از دستگاه را با پیچ می بندد) و احساس می کند در تولید نهایی نقش چندانی ندارد (کشاورزان از این حیث مثال خوبی هستند که در تولید محصول از ابتدا تا انتها خود را شریک و دخیل می دانند در نتیجه احساس تعلق به محصول و کار در آنها خیلی بالا‌ست) .

در نتیجه این دو وضعیت یعنی کار یکنواخت و احساس عدم مشارکت مؤثر در تولید نهایی ممکن است، خستگی روان حاصل شود به همین دلیل اخیراً ‌ژرژ فریدمن، نظریه کار پاره پاره را پیشنهاد نموده است ، کاری که فرد در یک مؤسسه به چند وظیفه شغلی می پردازد.
۲ ـ عدم حقوق مکفی : 

اکثر کارکنان زیرخط فقر زندگی می کنند ، لذا عدم برآوردن نیازهای استاندارد شده مادی از یک سو و احساس بی ارزشی (به دلیل عدم تناسب پاداش با وظیفه انجـام شده ) موجبات استرس های روانی در کار می شود.
۳ ـ دلسردی نقش(عدم علاقه به شغل) :

می دانیم در جامعه ما فرصت های شغلی متناسب با عرضه نیروی کار وجود ندارد در نتیجه اگر سه فاکتور علا‌قه،‌استعداد و آینده شغلی را برای انتخاب مثلاً رشته تحصیلی مهم بدانیم معمولاً به دلیل فرصت های شغلی و محدودیت انتخاب شغل افراد از فاکتور علا‌قه و استعداد صرف نظر می کنند و فقط به این می اندیشند که یک شغلی داشته باشند و این موضوع موجبات دلسردی آنان را به شغل فراهــم می سازد، موضوعی که به دلسردی نقش تعبیر می شود.
۴ ـ تعارض نقش (چند شغله بودن ) : 

تعارض نقش زمانی است که فرد چندین کار را همزمان انجام می دهد و انجام هر یک در تضــاد با دیگری است. متأسفانه (احتمالا”) کارکنان ادارات به دلیل کمبود حقوق مکفی معمولاً به سمت مشاغل دوم و سوم هــدایت شده اند که خود تعارض نقش را برای آنان موجب شده و این پدیده بر فرسودگی و خستگی روانی در محیط شغلـــــی می افزاید.
۵ ـ فشار نقش (توقعات متناقض ) :

فشار نقش زمانی است که کارمند یا مدیر در انجام وظایف شغل با انتظارات متفـــاوت روبرو می شود ، مثلاً‌ یک مدیر از کارمند انتظاری داشته باشد و همکاران انتظار دیگر ، ارباب رجوع،‌ همسایگان، ‌اقوام، ‌خویشان و دوستان هر یک انتظارات خاصی را از دارنده یک موقعیت شغلی ممکن است داشته باشند.

این وضعیت فشار برای کارکنان و مدیران فراهم می سازد که خود موجب خستگی روانی و فرسودگی می گردد.
اما از آنجایی که آسیب هایی در بیرون از محیط کار هم به فرد وارد می آید که تأثیر بسزایی در محیط کار فردی و اجتماعی وی دارد، لذا به عنوان عامل ششم باید فرد این آسیب ها را بشناسد و بتواند آنها را کنترل کند؛ این آسیب ها یا مربوط به محیط خانواده است یا مربوط به سطح اجتماعی که نگرانی هایی را برای فرد ایجاد می کند، مانند نگرانی تأمین آینده فرزندان نگرانی ناشی از تکنولوژی و صنعتی شدن، نگرانی ناشی از سرعت تعلیـم و امنیت اجتماعی ، امنیت فرهنگی و اجتماعی.
در هر صورت فرد باید از یک طرف بار این نگرانی ها را بشناسد و از تداخل آن در محیط کار جلوگیری نماید و از طرف دیگر مدیران باید شناخت نسبی از وضع خانوادگی و جایگاه اجتماعی و نگرانی های کارکنان خود داشته باشند.

منبع:فراطب

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا