مدیریت موفق

سه ویژگی که هر مدیرعاملی باید برای موفقیت داشته باشد

مدیران اجرائی و الماس تشابهات زیادی دارند: اکثر آنها نقصی دارند ، همه آنها تحت فشار و گرمای شدید شکل گرفته‌اند و با درجه کیفیت مورد قضاوت قرار می‌گیرند. علم و هنر قضاوت کیفیت الماس از طریق چهار معیار انجام می‌شود: عیار، برش، رنگ و شفافیت. مدیران را نیز می‌توان با معیارهای مشابهی سنجید: اعتبار، شایستگی و اهمیت دادن. تفاوت آنها در این است که برخلاف الماس، مدیران هیچ راه گریزی ندارند: آنها اگر حتی یکی از این صفات را نداشته باشند نمی‌توانند رهبری موثری داشته باشند، در اینجا چرایی آنها را توضیح می‌دهیم:

اعتبار
مدیرانی که اعتبار  خود رااز دست بدهند هرگز نمی‌تواند آن را دوباره به دست آورند. هنگامی که با افراد ارتباط برقرار می‌کنید و با آنها صحبت می کنید، آیا آنها باور دارند که شما حقیقت را بی‌طرفانه بیان می‌کنید؟ اگر اینگونه است، شما دارای اعتبار هستید. برای حفظ اعتبار باید در ۱۰۰ درصد مواقع حقیقت را بگویید. گفتن حقیقت در ۹۰ درصد اوقات خیلی فرقی با گفتن حقیقت در ۱۰ درصد از اوقات ندارد. تنها  چند بار دروغ گفتن و یا راست نگفتن، باعث از دست رفتن اعتبار به طور کامل خواهد شد. هنگامی که اعتبار خود را از دست دهید، دیگر قادر به هدایت افراد به طور موفق نخواهید بود.
بسیاری از مدیران اجرائی با بهترین نیات شروع می‌کنند و می‌خواهند که با افراد سازمان روراست باشند. هنگامی که همه چیز به خوبی پیش میرود، دادن خبر خوب در مورد رشد درآمد و سود، موفقیت یک ابتکار جدید و یا یک مشتری جدید که می‌تواند مسیر شرکت را تغییر دهید، بسیار آسان است.
اما وقتی اوضاع جهت عکس را پیش می‌گیرد، مدیران اغلب از به اشتراک گذاشتن اخبار منفی اجتناب می‌کنند. آنها نمی‌توانند با مسئولیت هدایت افراد در دوران سخت، و یا تحقق این فکر که هیچ کنترلی بر اوضاع ندارند، روبرو شوند. در نتیجه، سعی می‌کنند تا وانمود کنند که اتفاقی نیفتاده است و همه چیز بهتر خواهد شد. اما هنگامی که اخراجها و تعدیل نیروها آغاز شود، همه‌ی اعتبار مدیر در چشم کارکنان از دست خواهد رفت. بدست آوردن دوباره اعتبار در این شرایط تقریبا غیر ممکن است و تغییر رهبری ممکن است تنها پاسخ باشد.

شایستگی
شما ممکن است از نظر افراد، فرد معتبری باشید اما شایسته نباشید. ممکن است افراد معتقد باشند که شما فرد راستگو و صادقی هستید اما در عین حال فکر کنند که شما شایسته و مناسب نیستید و یا قضاوتهای ضعیفی دارید. اگر مردم به قضاوت شما اعتماد نداشته باشند، نفوذ کمی بر رفتار آنها خواهید داشت. هنگامی که صحبت می‌کنید سر تکان می‌دهند و آن را تایید می‌کنند و پس از آن به کاری که می‌کردند ادامه می‌دهند. ممکن است که مدیرعاملی بروی صندلی مدیریت نشسته باشد اما افراد همه دستورات او را نادیده بگیرند.
مدیران عاملان برای اینکه شایستگی خود را نشان دهند باید درک عمیقی از مدل کسب‌وکار شرکت ( فرآیند خرید و فروش محصولات) و همچنین چگونگی ساخت محصول و یا تولید و ارائه خدمت، از خود نشان دهند. آنها باید خود را علاقمند به یادگیری و انطباق نشان دهند. علاوه بر این، باید ثابت کنند که مسئولیت های شغلی یک مدیرعامل را می‌دانند.

اهمیت دادن
مردم باید هم به پیام و هم پیام‌رسان اعتقاد داشته باشند. اینکه فرد شایسته‌ای باشید اما به افراد سازمان و یا ماموریت سازمان اهمیتی ندهید، شما را به جایی نخواهد رساند. اهمیت به این معناست که مدیرعامل نشان دهد که سازمان را الویت مهمتری از خود می‌داند. ساختن اعتماد در این مورد نیز مانند اعتبار نیازمند زمان است اما می‌تواند در لحظه‌ای نابود شود. مدیران اگر منافع خود را بر دیگران ترجیح دهند و یا نسبت به اهداف و چشم انداز سازمان متعهد نباشند، اعتماد را از دست می‌دهند. در چنین شرایطی مدیر نیز نمی‌تواند از دیگر اعضای تیم بخواهد که برای موفقیت بیشتر سازمان تلاش و ایثار کنند.
بدترین قاتل اعتماد برای مدیران این است که بر این باور باشند که مجبور به پیروی از مقررات و یا استانداردهای عملکردی یکسانی با دیگر کارکنان نیستند. افراد درک می‌کنند که زمان مدیرعامل ارزشمند است، اما برخی از رفتارها اعتماد را  فورا تضعیف می‌کنند. مثالهای چنین رفتارهایی عبارتند از داشتن یک دفتر کار تجملاتی در حالی که کارکنان در کابینهای کوچک کار می‌کنند، معافیت خود از تغییر سیاستهایی که شامل همه می‌شود و یا صرف پول شرکت برای کاری که ربطی به اهداف کسب‌وکاری سازمان ندارد. مدیرانی که چنین رفتارهایی دارند، تاثیر، نفوذ و قدرت کمی برای هدایت سازمان دارند.
چند قانون ساده که می‌تواند افراد را قانع کند که شما بیش از آنکه به فکر خود باشید به فکر آنها و سازمان هستید عبارتند از: ” اول سربازها غذا می‌خوردند”، این یک ضرب‌المثل قدیمی نظامی است. دوم، شم

ا باید شکستها را نیز به اندازه موفقیتها و یا حتی بیشتر از آن خود بدانید. بدترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که خود را عامل اصلی موفقیت معرفی کنید. به اینکه موفقیتها را به افرادتان نسبت دهید افتخار کنید. در نهایت، تیم شما هستند که باعث موفقیت شما می‌شوند.

مانند یک الماس بدرخشید
الماسها ممکن است که معایبی داشته باشند اما باز هم ستایش می‌شوند و باارزش هستند. مدیران باید این سه ویژگی را که ارزشمندترین داراییهای ممکن هستند برای دستیابی به بالاترین سطح عملکرد، در خود پرورش دهند.

منبع:
http://www.forbes.com/sites/joeltrammell/2014/06/10/the-three-qualities-a-ceo-must-have-to-succeed/

 http://dargi.ir

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا