استراتژی های بازاریابی

محرک‌های نبوغ بازاریابی

ادیسون نبوغ را یک درصد فکر بکر و ۹۹% اگاهانه عرق ریختن تعریف می‌کند.
این تعریف از محتوای بسیار غنی برخودار است. چه بسیار فکرهای بکری بوده‌اند که در ذهن ایده پردازان مانده‌اند و هیچگاه جنبه علمی بخود نگرفته‌اند. قبلاً هم نوشته‌ام که الزاماً ایده آفرین، کارآفرین نیست و تأکید کرده ام که کارآفرینی به حوزه دل ( یا به قول ما ایرانیها به جگر داشتن ) برمی‌گردد و آموزش به حوزه مغز مربوط می‌شود. به عبارتی با آموزش کارآفرینی به فردی که دل کارآفرین شدن را نداشته باشد، نمی‌توانیم از او کارآفرین بسازیم.
اما یاد‌داشت امروزم به همان یک درصد مربوط می‌شود. یعنی به فکر بکر. چگونه یک فکر بکر در ذهن یک نابغه بازاریابی شکل می‌گیرد. پیتر فیسک خالق اثر ماندگار  نبوغ بازاریابی دو عامل اصلی را “بینش مشتری و اقدام  رقابتی” می‌‌داند. و من در کتاب تکنیک‌های فرصت‌یابی در بازاریابی و فروش، انسان فرصت ‌یاب را دارای ذهن فرصت‌سنج، چشم فرصت‌بین و گوش فرصت‌شنو معرفی کرده‌ام.
تمام اینها درست هستند و هرکدام قطعه‌ای از پازل نبوغ بازاریابی‌اند. بینش مشتری به ما می‌گوید که همواره باید مشاهده‌گر قوی باشیم. تغییرات در ترکیب جمعیتی، تغییرات در سلایق و علایق مردم و تغییرات در محیط را مدنظر داشته باشیم. به واقع دنیای امروز تحت تأثیر بیش از حد فضای مجازی قرار گرفته است. بستر اینترنت و نرم‌افزارهای متعددی که یکی پس از دیگری در دسترس انسان‌ها قرار می‌‌گیرند، چهره زندگی فردی، زندگی خانوادگی و زندگی سازمانی و زندگی شهروندی را متحول کرده است.
افراد در منزل نشسته‌اند و با گوشی خود همزمان در گروههای متعدد در حال تبادل نظر هستند. جسم‌شان یک جا و روح و روانشان در اقصی نقاط دنیا در حال تبادل و یادگیری و وقت گذرانی است.
این دنیای انسان امروزی است که دیگر هیچ اقدام قهری جلودار آن نیست. و حال این مشتری با بینش خود، خواسته‌هایی دارد که نیاز خود را از طریق آنها می‌خواهد پاسخ دهد. و نابغه بازاریابی دنیای مجازی را با تمام ثمرات زیبا و زشت آن می‌پذیرد و سعی می‌کند پاسخی شایسته برای آن داشته باشد. و این تغییرات در ذهن فرصت‌سنج او منشاء فکر بکری می‌شود.
انسان فرصت‌یاب که ذهن فرصت‌سنج، چشم فرصت‌بین و گوش فرصت ‌شنو دارد فقط به بینش مشتری اکتفا نمی‌کند بلکه یک چشم به مشتری داشته و یک چشم به رقبا می‌دوزد. او دائم رقبا را مدنظر قرار می‌دهد تا در مسابقه کسب و کار عقب نماند و دانشجوی شایسته‌ای برای دانشگاه بازار باشد. او همواره رقبا را هم به عنوان معلم خود می‌پذیرد. اما بجای تقلید کورکورانه از ایشان به الگو برداری آگاهانه می‌پردازد.
اما نابغه بازاریابی توقف ناپذیر است چون علاوه بر شنیدن صدای بازار و دیدن تغییر در در رفتار و دستورات مشتریان و اقدامات رقبا، همواره از خود سوال می‌کند.
می‌دانیم که این سوالات ارزشمند هستند که پاسخ‌های ارزشمند را به خود جذب می‌کنند و می‌دانیم زمانی ذهن حساسیت بالایی خواهد داشت که سوال داشته باشد و گرنه جواب‌ها از جلویش رژه می‌روند اما توجهی به آن نمی‌شود. لذا ذهن فرصت‌سنج نابغه بازاریابی اگر از محیط و مشتری و رقبا الهام نگیرد باز هم بیکار نمی‌نشیند و از خودش می‌پرسد، دیگر چه کاری می‌توان انجام داد؟ در دنیای ذهن خلاق خویش ایده جدید می‌آفریند، سپس می‌گوید آیا می‌شود این را عملی کرد و پاسخ می‌دهد چرا که نه؟
نابغه بازاریابی متفاوت می‌بیند، متفاوت می‌شنود و متفاوت می‌اندیشد و متفاوت عمل می‌کند . او همیشه ناراضی مثبت است. او همواره در مسیر پیشرفت سیری ناپذیر است. و می‌داند که تمام اینها برای ایده آفرینی لازم هستند اما برای کارآفرین شدن باید آگاهانه کارکردن و عرق ریختن را سرلوحه زندگی خویش قرار دهد. بزرگی می‌گوید هرگاه سازمان بزرگ وموفقی را دیدید بدانید که یک انسانی یک روزی تصمیمی جدی گرفته است. اما پیروز ماندن نیاز به عالم عامل عاشق بودن دارد. مدیران باید رهبری باشند که الگوی کار و تلاش آگاهانه برای کارکنانشان باشند آنگاه می‌توانند از آنها بخواهند که “لطفاً با دل و مغزتان به سر کار بیاید”، چون به قول جیم کالینز اتوبوس سازمان ما در مسیر پیشرفت است و اگر همراه خوبی نباشید در ایستگاهی پیاده خواهید شد، پس لطفاً همراه شایسته‌ای باشید تا با هم بمانیم.

منبع: dargi.ir

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا