بایگانی دسته: استراتژی های بازاریابی

استراتژی های بازاریابی و روانشناسی ارتباط با مشتری

جذب مشتری با تولید محتوا

آیا واقعا تولید محتوا برای شما مشتری به همراه خواهد آورد؟

خیلی از شرکت‌های سنتی معتقدند که برای جذب مشتری باید یا تخفیف و برنامه‌های تشویقی در نظر گرفت یا اینکه از تبلیغات مستقیم بهره برد. آنها معتقدند گرچه بازاریابی محتوا مفید است اما منجر به فروش و جلب مشتری نمی شود. “کسی نمی‌آید با خواندن یک مطلب چیزی بخرد!” این جمله تا چه حد درست است؟ آیا بازاریابی بر اساس محتوا منجر به ارتقای مشتریان و افزایش فروش می‌شود؟

ایجاد روابط خوب

تولید محتوا وقتی درست انجام شود روابط بر پایه اعتماد را ایجاد می کند که می تواند منجر به کسب‌و‌کار جدیدی برای شما شود. “مایکل استلزنر” از شرکت Social Examiner می‌گوید: “تولید محتوای امروزی سعی دارد مشتری را منحرف و گیج نکند. بلکه سعی دارد با استفاده از محتوای جدید آنها را جذب کند. سپس مخاطبان به عنوان یک منبع موثق برای این محتوا به شما اعتماد می کنند. این امر می تواند به فروش منجر شود.”

برخی شرکت‌ها – علی الخصوص شرکت‌های بزرگ در صنایعی که دیر تغییر می‌کنند- ارزش بازاریابی محتوا را زیر سوال می‌برند. وقتی من با مشتریانم کار می‌کنم اکثرا به من می‌گویند دیگر کسی اهل مطالعه و خواندن نیست. گرچه اغلب اوقات شرکت‌ها به مفهوم بازاریابی محتوا باور دارند اما نمی‌دانند چطور باید آن را به درستی اجرا کنند.

با ایجاد محتوایی که قابل اعتماد، مرتبط و جالب باشد می‌توانید به صورت مستقیم مخاطب خود را تحت تاثیر قرار دهید.

قابل اعتماد بودن

هدف اصلی ایجاد محتوا باید این باشد که بین مخاطبتان ایجاد اعتماد کنید. اگر این کار را انجام دهید مشتریان پشت در شرکت شما صف خواهند کشید. من (این مطلب به قلم امی ازموند کوک؛ مدیرعامل شرکت Osmond Marketing نوشته شده است.) در ستونی در مورد سلامت و تندرستی برای Orange County Register می نوشتم، این روزنامه ۱۸۰۰۰ خواننده داشت و یکی از بزرگترین انجمن های بزرگسالان آمریکا بود. به عنوان نویسنده من در مورد سلامت محتوا تولید میکنم؛ با متخصصان در زمینه های مختلف صحبت می کنم و برای مخاطبانم محتوا تولید میکنم.

من تقریبا دو سال است که این ستون را می‌نویسم، در ابتدا بازخورد چندانی نمی‌گرفتم. اما به مرور زمان خوانندگانی پیدا کردم که به اطلاعات اهمیت می‌دادند. حدود دو ماه پیش ویراستار من به من گفت که ستون من در منطقه ما رتبه اول را کسب کرده است. کم کم ایمیل‌هایی از طرف کسانی که ستون من را دوست داشتند یا با آن مخالف بودند به دستم رسید. علاوه بر این ایمیل‌هایی به دستم رسید که توصیه دکترها در مورد شرایطی که من شرح می‌دادم را می‌خواستند. این ارجاعات برای کسب‌و‌کار من در زمینه سلامت نتایج جدیدی را به همراه آورد و همه به این خاطر بود که مردم شروع به اعتماد کردن به ستون من کردند.

مرتبط بودن

محتوای شما ممکن است قابل اعتماد باشد اما تا زمانی که به پایگاه مشتریانی که شما دنبال آن هستید ارتباطی نداشته باشد برای شما هیچ منفعتی نخواهد داشت. علاقه مندان به غذا به این که رایان گاسلینگ در فیلم “دفترچه” خوب بازی کرده باشد اهمیتی نخواهند داد. مادران نوزادان اهمیتی به وبلاگ شما در مورد بهترین رستوران‌ها درشهر نخواهند داد حتی اگر از این که در آشپزخانه هستند خیلی هم راضی نباشند!

“آیدجی اونیبالسی” ، عضو Effective Inbound Marketing ، می گوید: “هدف این نیست که محتوایی را منتشر کنیم؛ بلکه این است که بفهمیم مخاطبان این نشریه چه چیزی می‌خواهند.” کسب وکار او بر تهیه محتوای مرتبط و جلب مخاطب و ساخت برند فعالیت دارد.

یک راه برای نوشتن محتوای مرتبط این است که درخواست‌های جستجوی آنلاین را بررسی کنید. من خودم از ابزاری به نام Storybase استفاده می کنم تا بدانم مردم در اینترنت بیشتر به دنبال چه می‌گردند.  با استفاده از این ابزار مقالاتی می‌نویسم که به این سوالات پاسخ دهند.

جذاب بودن

باید تنها ظرف ۸ ثانیه توجه مخاطب خود را جلب کنید. بله درست خواندید! “کیمبرلی یال”؛ متخصص وبلاگ نویسی، می گوید شما فقط ۸ ثانیه فرصت دارید تا مخاطب را قانع کنید تا انتهای این مقاله با شما بماند.

هیچ کسی حوصله خواندن متن خسته‌کننده را ندارد. اگر می خواهید میان این همه متن درهم و برهم صعود کنید باید چیزی ارائه دهید که ارزش وقت گذاشتن را داشته باشد. علاوه بر این باید اطمینان داشته باشید که کانال درستی از مخاطبان را هدف گرفته اید. کاربران لینکدین شاید اهمیت زیادی به محتوای خانوادگی ندهند. مقاله های سلامت من لایک زیادی در فیسبوک نمی گیرند اما عکس کودکان من بیش از ۲۵۰ لایک می گیرد! همه آن چیزی که مهم است این است که از محتوای با استراتژی مناسب بهره ببرید که مخاطبتان را جذب کند؛ او را آموزش دهد و خوانندگان را به مشتریان تبدیل کند.

منتظر نباشید که مخاطبان به سراغ شما بیایند. با انتخاب یک پلتفرم قابل اطمینان جذب کنید که محتوای مرتبط برای موضوعات جذاب ارائه دهد. حال متوجه خواهید شد که برخی از شرکت‌های مطرح بازار چه چیزی می دانند: بازاریابی محتوای استوار امروزه سلاح پنهانی برای جذب و حفظ مشتریان با‌کیفیت است.

به نقل از: entrepreneur.com

 

با استراتژی مناسب بر رقیبان پیروز شوید

شخصی بنام جک تراوت که سالها بعنوان مشاور در بزرگترین شرکتهای جهان فعالیت داشته است و شرکتهایی مانند جنرال الکتریک، زیراکس، آی بی ام و … توسط او به اوج رسیده اند، اخیرا کتابی بنام “استراتژی بزبان تراوت” نوشته است. این کتاب به زبان ساده بیان می کند که راز پیروزی شرکتها بر رقیبان، داشتن استراتژی صحیح است.

چند ماه پیش نسخه انگلیسی این کتاب بدستم رسید و خواندن آن آنقدر لذت بخش بود که تا بحال آنرا چندین بار خوانده ام. از آنجایی که این کتاب به زبان فارسی ترجمه نشده بود، شروع به ترجمه آن کردم و تا نیمی از کتاب پیش رفتم. سپس ایمیل جک تراوت را از اینترنت پیدا کردم و برایش ایمیل فرستادم و اعلام کردم در حال ترجمه کتاب او هستم و در مورد اجازه چاپ از او سوال کردم.

در کمال تعجب پس از چند ساعت ایمیلی از او دریافت کردم و او ضمن اظهار قدردانی نسبت به علاقه من نسبت به این کتاب، ایمیل شخصی مسئول انتشارات مک گراوهیل در خاورمیانه را در اختیار من قرار داد. ایمیلی به این شخص فرستادم و او نیز پس از سه ساعت پاسخ داد! و گفت پس از اتمام ترجمه با یک ناشر صحبت کنم و سپس هماهنگی های لازم از طریق ناشر انجام خواهد شد. پاسخگویی شخصی و سریع به ایمیل ها، برایم بسیار تعجب آور بود و درس مهمی را در زمینه خدمات به مشتری بمن آموخت. پس از ذکر این خاطره، مطالبی از این کتاب را برایتان بیان می‌کنم.

“با آغاز کار در جنرال‌الکتریک و چرخیدن در صدها شرکت در سراسر جهان این فرصت بی نظیر را داشتم تا دریابم، چه چیزهایی باعث پیروزی و یا شکست در کسب و کار می‌شوند. چیزی که بارها آموخته‌ام آن است که پیروزی در گرو داشتن افراد مناسب، طرز فکر مثبت، ابزار خوب و تشکیلات درست نیست. همه این موارد مهم هستند، ولی شما را به اوج نمی‌رسانند. کل موضوع به داشتن استراتژی درست بر می‌گردد.”

اگر استفاده از استراتژی مناسب تا این حد اهمیت دارد، یک شروع مناسب آن است که نگاهی به تعریف واژه استراتژی بیاندازیم. در واژه‌نامه “دنیای جدید وبستر” این توضیح مشاهده می‌شود: “علم طراحی و هدایت عملیات نظامی، قرار دادن یا چیدن نیروها در برترین موقعیت، قبل از درگیری واقعی با دشمن”. توجه کنید که استراتژی یک واژه نظامی است و در رابطه با دشمن بکار می رود. در هر جنگ ابتدا باید پیرامون میدان نبرد مطالعه کرد. میدان نبرد، ذهن مشتریان، است و رقیبان دشمنان شما هستند!
بنابرین بسیار مهم است که درک مناسبی از استراتژی داشته باشید تا استراتژی درست را برای موقعیت خود انتخاب کنید و از مشکلات بزرگی اجتناب کنید که خیلی ها با آن برخورد می‌کنند و در رقابت نابود می‌شوند.

استراتژی و بازاریابی کاملا به هم وابسته‌اند و تنها با داشتن یک استراتژی برنده است که طرح بازاریابی شما به نتیجه خواهد رسید برای واضح شدن مطلب مثال زیر را در نظر بگیرید.

یک شرکت نرم‌افزاری کوچک، راه بهتری برای مدیریت پروژه یافته است و یک نرم‌افزار مدیریت پروژه نوشته است. شاید بگویید این شرکت با محصول برتر یک استراتژی رقابتی مناسب دارد. تمام کاری که این شرکت باید انجام دهد آن است که محصول را در اختیار بخش بازاریابی قرار دهد تا جهان را از این نرم‌افزار فوق‌العاده آگاه کنند و بگویند چرا محصول آنها برتر است. در اینصورت به فروش خوبی دست خواهند یافت. این رویکرد مطمئنا شکست خواهد خورد!

مشکل آن است که دشمن فراموش شده است و جنگی که در آن دشمن فراموش شود به شکست خواهد انجامید. این شرکت دو رقیب بسیار بزرگ و چند رقیب کوچک دارد. آنها بلافاصله دست بکار خواهند شد و سعی خواهند کرد رقیب تازه وارد را از دور مسابقه خارج کنند. استراتژی آنها بدبین کردن مشتریان نسبت به یک محصول جدید و ناشناخته خواهد بود. مثلا در تبلیغات خود خواهند گفت “مدیریت پروژه کار حساسی است پس آنرا به شرکتهای باسابقه بسپارید.” این شرکت برای ماندن در مسابقه باید استراتژی مناسبی داشته باشد. استراتژی او می تواند آن باشد که محصول خود را بعنوان “نرم افزار مدیریت پروژه نسل آینده” در ذهن مشتریان جای دهد و در تبلیغات خود بگوید محصول آنها اولین نرم افزار با تکنولوژی جدید است و نرم افزارهای رقیب منسوخ و خارج از رده هستند. مطمئنا هیچ مشتری مایل به خرید محصولی قدیمی و خارج از رده نیست. این شرکت از یک اصل مهم بازاریابی پیروی می‌کند که می‌گوید: “اول بودن از بهتر بودن مهمتر است”. بله جنگ بازاریابی قوانین خود را دارد!

تعریف من از استراتژی: “یافتن وجوه تمایز و همچنین یافتن راهی مناسب برای انتقال آن تمایز به ذهن مشتریان است” در این مثال وجه تمایز این نرم‌افزار استفاده از آلگوریتمی جدید و پیچیده برای مدیریت پروژه بود، ولی بهترین راه برای انتقال آن تمایز، ایده “نسل آینده” بود.

بنابرین داشتن محصولی عالی و منحصر بفرد، تضمینی برای فروش خوب نیست. بلکه همواره بدنبال استراتژی مناسب برای پیشی گرفتن از رقیبان و گرفتن ذهن مشتری باشید.

منبع: مدیر سبز

بازاریابی در شرایط بحران

بحران مالی جهانی اغلب کشورها، نظام‌ها، نهادها و بنگاه‌ها را در سراسر دنیا تحت تأثیر قرار داده است. نظام بازار و عناصر کلیدی آن یعنی « نیازها، نیازمندان، عوامل رفع نیاز و دادوستدها» دگرگون شده است و بازاریابی در این شرایط برای بسیاری از مدیران و بنگاه ها، نوری در تاریکی است که می تواند روزنه امیدی برای برون رفت از بحران باشد.
بازاریابان حرفه ای فرصتی استثنائی به دست آورده اند تا بر خلاف دیگران، با حفظ آرامش و حس چالش، واقعیت های مربوط به بحران را در بازار پذیرفته و با انتخاب‌های درست و واکنش مناسب نسبت به اتفاقات و تحولات بازار، بحران را مهار کرده و بستری مناسب برای برون رفت از بحران فراهم آورند.
بنابر تحقیقات و مطالعات گوناگونی که در حوزه بازاریابی و فروش بنگاه‌های جهان صورت گرفته است، پدیده « سعی و خطا» در اندازه و شکل های گوناگون به چشم می خورد و دامنه اشتباهات ناشی از غافلگیری، ترس، تردید، ناآگاهی ،ناتوانی ،هیجان ،شتاب و گاهی بی تفاوتی ،درنگ ، توجیه و فرار از واقعیت، افزایش یافته است. گاهی نیز در کنار پدیده « سعی و خطا» شاهد پدیده شوم « سعی در خطا» هستیم که زائیده و معرف نگرش از آب گل‌آلود ماهی گرفتن است.

بازاریابی در شرایط بحران مدیریت ویژه ای می طلبد و بازاریابان خاصی توانائی آن را دارند زیرا« اهداف، اجزا، منابع، محیط و مدیریت » در نظام بازار و بازاریابی کاملاً دگرگون شده اند و دیگر نمی توان با رویکرد، راهبرد، الگو و ابزار رفتار بازاریابی در شرایط عادی انتظار موفقیت داشت. با توجه به محدودیت این صحنه و نیاز شدید شرکتها و بنگاه به چگونگی اداره بازار وبازاریابی در شرایط بحران بعضی از واکنش ها، راه کارها و پیشنهادها که حاصل تحقیقات و تجربیات گوناگون است ارائه می گردد.


اتفاقات و واکنش‌ها در شرایط بحران:

مهمترین اتفاقات و واکنش‌ها در شرایط بحران شامل موارد زیر می باشند:
•    تأخیر، کاهش، تغییر و یا توقف دادوستدها
•    حساس شدن به مخارج هزینه‌ها و مراقبت در دادوستد
•    تردید، نگرانی، ابهام در انواع برنامه ها، پروژه ها و اقدامات بازار
•    تغییر رفتارها و معیارهای ذینفعان در نظام بازار
•    جا به جائی قدرت، موقعیت، مزیت‌ها و منفعت‌ها
•    کاهش فروش، درآمد، سود و سهم بازار
•    کاهش شدید اشتباه و شتاب گونه بودجه بازاریابی و بی توجهی به آثار مخرب و منفی آن در بلند مدت
•    گرایش خریداران به خرید اقلام ضروری و کنارگذاردن اقلام لوکس و غیرضروری
•    کنار رفتن اختیاری و یا اجباری بعضی از شرکتها، بنگاه ها، کسب و کارها و بویژه گروههای غیرحرفه ای
•    فروپاشی اعتماد، اطمینان و ارزشها در بازار و دادوستدها
•    بحران دریافت‌ها و پرداخت و امواج مخرب آنها
•    چنگ زدن به هر چیزی که باعث بقا و ماندگاری شود
•    ترس از بحران و بحرانی‌تر کردن بحران
•    گرایش به شناسه‌ها (برندها)‌ی ارزان
•    گرایش به شناسه‌های ایرانی و داخلی به جای شناسه‌های خارجی و بیگانه
•    گرایش به قیمت‌های ارزان و یا شرایط خرید قسطی، تسهیلاتی و انگیزشی
•    خرید از کانالهای توزیع ارزان، عمده فروشی مطمئن و معتبر و جدید
•    کاهش شدید تبلیغات و امور ترویجی بازاریابی
•    گرایش به مشارکت، همکاری، برون سپاری و هم افزائی ها
•    علاقه و عطش برای گردآوری اطلاعات و اخبار از انواع منابع
•    استفاده از خریداران راضی و خشنود بعنوان گروههای مرجع
•    استفاده از گروههای مرجع و تأثیرگذار در بازار
•    یادگیری و بکارگیری مهارتها و تکنیکهای بازاریابی و فروش در شرایط بحران
•    حضور در کانالهای توزیع مورد توجه و علاقه مردم و مخاطبان هدف
•    همکاری با واسطه‌های جدید، فعال، آماده و علاقمند
•    توجه ویژه به « تبلیغ و توزیع » مناسب جهت تقویت و حفظ ارتباط با مشتریان
•    توجه بیشتر به مشتریان همیشگی، وفادار و کلیدی
•    دیده بانی بازار برای شناسائی درست و سریع فرصتها، تهدیدها و  واکنش سریع و صحیح به آنها
•    بازنگری و تحول در کلیه امور مربوط به بازارشناسی، بازارسازی و بازارداری با توجه به واقعیت‌های بحران در نظام بازار و بازاریابی
•    تنظیم واجرای « استراتژی گذار» برای برخورد آگاهانه و درست با بحران
•    الگوشناسی و استفاده از تجربیات و نظرات کارشناسان و مشاوران و گروههای حرفه ای
•    بازنگری پورتفوی محصولات، بازارها، مشتریان، کانالها و شناسه‌ها و تعیین اولویت، اهمیت و ضرورت با توجه به واقعیات بازار
•    استفاده از تکنولوژی‌های نوین برای بازاریابی الکترونیک و غیرسنتی
•    مزیت یابی و مزیت سازی‌های جدید با توجه به شرایط رقابت
•    استفاده از استراتژی‌ها و راهکارهای خلاقانه، ویژه، موثر، مناسب وموازی و سرانجام « سازگاری با بازار برای ماندگاری در بازار »
•    مطالعه پراکنده، غیررسمی، زودبازده و موردی به جای تحقیقات بازاریابی اساسی
•    جستجو برای فرصتهای ویژه، تقاضاهای پنهان، نیازهای ارضا نشده و حفره‌های خالی در بازارها
•    گرایش به خدمات مشاوره ای سریع و ارزان و موردی و موسمی
•    تغییر و جابه‌جائی در حرفه و کسب‌وکارها و نوع بازارها، محصولات و شناسه ها(برندها)

 

بازاریابی در شرایط بحران

چه باید کرد؟

مهمترین اقداماتی که بازاریابان حرفه ای برای مهار و برون رفت از بحران می توانند انجام دهند عبارتند از:
•    خارج شدن از بازارهای ضعیف و بی‌نتیجه
•    تمرکز در بازارهائی که شناسه (برند) شرکت قوی است و خریداران واقعی وجود دارند
•    توجه به بازارهای فعال، نوظهور و ناپیدا
•    همکاری، مشارکت و ادغام‌های مناسب
•    یافتن بعضی از بازارهای خارجی مفید و موثر
•    داشتن استراتژی های بازاریابی چندگانه و موازی برای پاسخگوئی به فرصتهای درآمدزا
•    کاهش یا کنارگذاری محصولات ضعیف، لوکس یا گران
•    محدود کردن تعداد محصولات جدید
•    تمرکز بر محصولات ساده و ارزان
•    افزایش خدمات گوناگون، جانبی، گارانتی و ضمانت‌ها
•    خودداری از کاهش چندگانه قیمت‌ها و جنگ قیمت‌ها
•    مدیریت مخارج و منابع و جلوگیری از اتلاف‌ها، ضایعات و هدر دادن منابع گوناگون
•    خودداری از هرگونه کاهش کیفیت
•    ارائه ارزشهای جدید و اضافی به مشتریان به جای کاهش قیمت با کیفیت
•    حضور مناسب و گزینشی در فعالیتهای تبلیغات و ترویجی برای تقویت شناسه و حفظ جایگاه در بازار

شنا با کوسه‌ها؛ چگونه در کنار برندهای بزرگ کار کنیم و بلعیده نشویم؟

زیبایی‌ها و عظمت دنیای زیر آب، فراتر از حد تصور است. در این میان کوسه‌ها را ‌می‌توان فرمانروای بلامنازع آب‌ها دانست. موجوداتی که با بیش از ۴۰۰ میلیون سال قدمت و حتی مدت‌ها پیش از بوجود آمدن دایناسورها شکل گرفتند و به ندرت دچار تغییری محسوس شدند. کوسه‌ها با بلعیدن آبزیان ضعیف‌تر به چرخه حیات کمک می‌کنند و موجوداتی درخور احترام و ترس هستند.
کوسه‌ها یک ماشین کشتار دقیق با شنوایی بسیار خاص و بویایی فوق العاده قدرتمند هستند، به گونه‌ای که قادرند قطره‌ای خون در انبوهی آب را از کیلومترها دورتر احساس کنند. آنها رادارهای جذب سیگنالهای محیطی هستند و سیستم حسی آنها بسیار قدرتمند است.


ابر برندها از حیث قدرت، قدمت و قوای بی‌بدیل خود در حس‌گری محیط؛ قابل قیاس با کوسه‌ها هستند. اما حتی در کنار این موجودات به ظاهر بزرگ و خشن نیز می‌توان گذارن عمر کرد. آیا تا بحال دسته‌های بزرگ ماهی‌های کوچک را در اطراف کوسه‌ها دیده‌اید؟ ماهیانی که در پناه کوسه‌ها تغذیه کرده و به بقای خویش کمک می‌کنند.

در دنیای کسب‌‌و‌کار نیز می‌توان کوچک بود، ولی کارهای بزرگ کرد.

برای مثال یک شرکت نوشابه‌سازی کوچک که به ظاهر شانس چندانی در رویارویی با ابر برندهایی مثل پپسی و کوکالا ندارد، توانست با ابتکاری جالب بازار محلی را قبضه کند. این شرکت با برگزاری مسابقات عکاسی با مضامین مرتبط، بهترین تصاویر دریافتی را به عنوان برچسب بطری چاپ و روی بطری‌ها الصاق می‌کرد. این اقدام چنان اعتباری برای شرکت مذکور به باورآورد که سودآوری کارخانه نوشابه‌سازی را دوچندان کرد. فناوری‌های اختصاصی و ویژه، نوآوری مستمر، اقتصاد به صرفه، سرمایه‌گذاری آموزشی در سرمایه‌های انسانی و سرمایه‌های فکری سازمان، ایجاد فرهنگ مشتری‌نوازی، شبکه‌سازی و وفادار سازی مشتریان از جمله روش‌های پیشرفت در عرضه رقابت هستند.

زمان آن فراررسیده تا با حقیقی تلخ مواجه شویم. برای ماندن در گود رقابت باید دست کم در سه مورد از رقبا بهتر باشیم. تفاوتی نمی‌کند رقیب بزرگ باشد یا کوچک، به هر ترتیب باید به دنبال راهی برای بهتر بودن باشیم. خبر خوش آنکه کسب وکارهای کوچک مزیتی بزرگ نسبت به غول‌های تجاری دارند. آنها از ساختار منعطف‌تری برخوردارند و قادر هستند خود را با شرایط مختلف وفق دهند. دانستن یک نکته بسیار حایز اهمیت است؛ ارائه قیمت‌های پایین‌تر نسبت به رقبا تنها راه بدست گرفتن رهبری بازار نیست و بنگاههای اقتصادی سلاحهای رقابتی دیگری نیز در اختیار دارند که گاه اثر بخش ترند.

رقابت بر سر قیمت، جدالی فرسایشی و مخرب است که نتیجه‌ای جز تباهی و فنا در پی نخواهد نداشت. چاره این است که راه بزرگان را یاد بگیریم، و با جثه کوچک خود کارهای بزرگ را با نهایت دقت، سرعت و کیفیت لازم انجام دهیم. دوست‌داشتنی باشیم و به خواسته مشتری با همان کیفیت مطلوب او جامه عمل بپوشانیم. به‌علاوه، راهکاهای زیر نیز می‌تواند به برندهای کوچک در ایجاد مزایای رقابتی منحصر به فرد کمک کند.


• در بخش محصولات
۱- کیفیت بهتر- دوام بیشتر
کوچک، زیبا است. این مثلی معروف در ادبیات کشورهای صنعتی است که برگرفته از کتابی با همین نام از شوماخر آلمانی است. اما نکته مهم‌تر از کوچک بودن، چابک بودن است. به عبارتی ایرادی ندارد شرکتها بزرگ شوند، اما در رفتار و پاسخگویی به محیط باید همانند بنگاه‌های اقتصادی کوچک چابک و سریع باشند. بنگاههای اقتصادی کوچک قادر هستند تا با ارائه کیفیت متمایز و سفارشی سازی محصولات، درمقابل رقبای بزرگ خودی نشان دهند.

۲- کمیاب تر
محصولات تولید انبوه و با بازاریابی انبوه کسالت آور هستند و جوابگوی ذائقه متغییر مصرف کنندگان نیستند؛ محصولاتی که در هر فروشگاهی یافت میشوند و شکل و شمایلی مشابه دارند. این محصولات قدرت مانور بالایی ندارند و صرفا به دلیل توزیع مناسب توانسته اند جایگاه خود را در بازار حفظ کنند. بنابراین بکوشیم تا محصولاتی را ارائه کنیم که حتی‌الامکان در دکان هیچ عطار دیگری یافت نشود.

۳- کاربرد آسان‌تر
سادگی رمز پیشرفت است. لذا محصولات خود را بگونه‌ای طراحی کنیم که افراد معمولی بتوانند در کسری از ثانیه متوجه کاربرد آن شوند و به سادگی آن را به کار ببرند. کاربرپسند کردن در زمینه‌های مختلف از جمله در حوزه‌ی تسهیل ناوبری در سایت‌های اینترنتی کاربرد دارد.

۴- امنیت بیشتر در استفاده
نیاز به امنیت از جمله نیازهای بشر محسوب می‌شود. لذا تلاش کنیم تا با ارائه تضمین‌های عینی و رعایت کامل اصول ایمنی در تولید و ارائه خدمات، ایمنی را به مشتریان خود به ویژه خانواده‌ها هدیه کنیم. ضمن آنکه محصولاتی که برای محیط زیست، کودکان، سالمندان و کلیه افراد بدون خطر باشد با اقبال بیشتری مواجه خواهند شد.

۵- کار آمدتر
آیا محصول شما نسبت به رقبا کارایی بیشتری دارد؟ آیا سریع‌تر عمل می‌کند؟ آیا نصب و سوار کردن قطعات آن آسان است؟ این روزها، سرعت کانالیزور دستیابی به مزیت رقابتی و کسب حاشیه رقابتی در بازار است و ابزاری قدرتمند برای فروش بیشتر محسوب می‌شود.

۶- جمع و جورتر
هیچ‌گاه از قدرت اثر موسوم به اثر مگ‌لایت غافل نشوید. مگ‌لایت چراغ قوه‌ای بسیار کوچک اما در عین حال کارآمد است و شعار آن این است که با این چراغ قوه دیگر هیچ کجا تاریک نخواهد بود. چراغ قوه‌ها به طور معمول حجم و ابعاد بسار بزرگی دارند و نور آنها متناسب با ابعادشان نیست. کمپانی مگ‌لایت با درک این مشکل، چراغ قوه‌هایی جمع جور با همان کارایی تولید کرد. محصولاتی که در یک جیب جا می‌شوند، مورد توجه مخاطبان قرار خواهند گرفت.

۷- نوستالژیک‌تر
نوستالژی ارتباطی است مبتنی بر خاطرات گذشته و موجب تحریک هیجانی مخاطبان می‌شود، چرا که سفر در دفتر خاطرات گذاشته احساسی بی‌بدیل پدید می‌آورد. برند وسپا و فولکس واگن توانستند با زنده‌کردن خاطره‌ی یکی از محصولات قدیمی خود، بازار مناسبی بدست آورند. برندهای بسیار بزرگ کم‌تر توان خاطره‌سازی دارند و این مزیتی برای برندهای کوچک‌تر است. طبق برخی تحقیقات نوستالژی و بازاریابی کلاسیک، جاذبه بسیاری برای طیف سنی ۲۰ تا ۳۰ ساله و ۵۰سال به بالا دارد.

۸- مدرن تر
نوآوری اکسیر بقا است و می‌تواند به مزیت رقابتی برای سازمان بینجامد. نوآوری نیازمند انعطاف‌پذیری و چابکی سازمانی است، حال آنکه برندهای بزرگ نمی‌توانند ریزنقشی و چالاکی برندهای کوچک‌تر را داشته باشند. لذا دست برندهای کوچک در نوآوری بازتر است. گفتنی است که افراد شیفته فناوری و به ویژه طیف سنی ۳۱ تا ۴۹ ساله‌ها علاقه بیشتری به محصولات نوآورانه دارند.

۹- طراحی و بسته بندی شکیل‌تر
برندهای بزرگ تمایل زیادی به صرفه‌جویی در مقیاس دارند و لذا کمتر می‌توانند خلاقیت زیادی در طراحی و امور دیگر از جمله بسته‌بندی به خرج دهند. بسته‌بندی روشی برای انتقال پیام است و اهمیت آن از آنجا ناشی می‌شود که مصرف‌کنندگان بهای زیادی به ویژگی‌های ظاهری می‌دهند و زیبایی‌جویی در ذات بشر نهفته است. بنابراین بسته‌بندی را می‌توان عاملی اساسی درفرآیند تصمیم‌گیری در نظر گرفت، به ویژه آنکه نتیجه برخی مطالعات حاکی از آن است که بالغ بر۷۰ درصد از تصمیمات در زمینه خرید در هنگام خرید و در فروشگاه صورت می‌گیرد. لذا بسته‌بندی و پوشش ظاهری یکی از نخستین عواملی است که مصرف‌کنندگان را به سمت کالاها و حتی خدمات جذب می‌کند، چرا که بسته‌بندی نماینده‌ی شخصیت، هویت و برند پدیدآورندگان یک کالا است.
بسته‌بندی‌های دوستدار محیط زیست نیز تاثیر روان قابل توجهی بر روند تصمیم‌گیری مصرف کنندگان دارند.

۱۰- اصیل تر و ارگانیک‌تر
اصالت از نیازهای عالی بشر به شمار می‌رود. انفجار فناوری و گسترش لجام‌گسیخته شهرنشینی موجب شده تا بشر هرچه بیشتر اصالت خود را دنبال کند و به مصرف محصولات بکر و ارگانیک روی بیاورد. این قبیل محصولات طبیعی، از سلامت بیشتری برخوردار هستند و واقعیت اینجا است که برندهای بزرگ، برای مثال در بخش تولید اقلام کشاورزی و مواد غذایی، قادر نیستند بدون بهره‌گیری از مواد شیمیایی به تولید بپردازند و این مزیتی برای رشد برندهای کوچک‌تر است.

۱۱- سبزتر / اخلاق مدارانه تر
رابط میان انسان و طبیعت، پیوندی ناگستنی است و درطول زمان انسانها همواره دوست طبیعت و طبیعت دوست انسان به شمار می‌رفته است. سیاست گذاریهای مبتنی بر حفظ و ارزش‌گذاری برای محیط زیست و نیز بازاریابی سبز و بازاریابی مسئولانه توانسته‌اند تا بخشی از دغدغه‌های پرشمار مصرف‌کنندگان در خصوص ارتقای حفظ و حفاظت از محیط طبیعی را در دستور کار قرار دهند. چگالی عظیم برندهای بزرگ آنها را وادار به مسئولیت‌گریزی می‌کند، هرچند که برخی از این اَبَر-برندها تلاشهایی را برای ارتقای مسئولیت زیست محیطی خود آغاز کرده‌‌اند.

۱۲- خانگی‌تر
محصولات خانگی و دست‌سازه‌ها قادر هستند تا با چاشنی کردن تمایز و خلاقیت، به بازار قابل توجهی دست یابند. این محصولات به گردش چرخ اقتصاد خانوار نیز کمک می‌کنند. در بعضی از کشورها، محصولات وطنی با کیفیت بالا نیز مورد اقبال بیشتری قرار می‌گیرند چرا که موجب غلیان حس میهن‌دوستی می‌شوند.

۱۳- تأئید شده توسط سازمان‌های مورد احترام
نیاز به تأئید اجتماعی از جمله مواردی است که در فرآیند تصمیم‌گیری و بر روی رفتار مصرف‌کنندگان تأثیرگذار است. شراکت با سازمان‌های مردم نهاد و سازمان‌های عام المنفعه و نیز مؤسسات استاندارد و تأئید شده، می‌تواند اثرات قابل توجهی را بر رشد تجاری برندهای کوچک بگذارد.

۱۴- باشهامت‌تر
دنیای کسب‌و‌کار محل ریسک کردن است. شرکت‌های کوچک‌تر به دلیل ماهیت منعطف و چابک خود قادر هستند تا مخاطرات بیشتری را بخرند از این طریق رشد کنند.

• در بخش خدمات
۱۵- خدمات بهتر به مشتریان
کسب‌و‌‌کارهای عصر حاضر بیش از پیش بر مدار مشتری می‌چرخند و شریان حیات آن‌ها وابسته به مشتریان است. اهمیت ارتباطات شخصی و ویژه با مشتریان در مورد کسب‌و‌‌کارهای کوچک دو چندان است. ارتباطات مبتنی بر اعتماد، همدلی، کیفیت، گشاده‌رویی، …. می‌تواند موجب تقویت جایگاه یک برند شود.

۱۶- ساعات کار منعطف‌تر
تلاش خود را معطوف به تسهیل امور مشتریانتان کنید و مدل کسب‌و‌‌کار خود را حول سبک زندگی مشتریانتان درآورید. مصرف‌کنندگان کنونی بسیار پرمشغله هستند و تنها می‌توانند در ساعات پایانی شب و یا در روزهای تعطیل خرید خود را انجام دهند، حال آنکه اکثر فروشگاه‌های بزرگ در این ساعات تعطیل هستند. بنابراین می‌توانید با ارائه خدمات ۲۴ ساعته مشتریان زیادی را به خود جذب کنید. ارائه خدمات تجارت الکترونیک نیز می‌تواند به این امر کمک شایان توجهی کند.

۱۷- تحویل سریع‌تر
سرعت در کنار کیفیت از اهمیت بالایی برخوردار است و ضرورت دنیای کنونی مصرف‌کنندگان است. صبر مشتریان لبریز شده است و آنها انتظارات گوناگونی دارند. سرعت می‌تواند در مدیریت این انتظارات کمک کند. برندهای بزرگ با ساختار حجیم خود، از چالاکی لازم برخوردار نیستند و نمی‌توانند به سرعت خواسته‌های مشتریان را اجابت کنند.

۱۸- نیروی انسانی کارآمد، باکیفیت، شایسته، همدل و آموزش‌دیده
اهمیت منابع انسانی به عنوان یکی از ارزشمندترین دارایی‌های سازمان بر هیچ کس پوشیده نیست. زمانی که نیروها اندک باشند، می‌توان با برقراری روابط مبتنی بر احترام متقابل به عملکرد بهتری دست یافت. ضمن آنکه دست برندهای کوچک در جذب نیروهای شایسته‌تر بازتر است و آنها می‌توانند بهترین افراد را استخدام کنند. کارکنان وفادار و خشنود، مشتریان وفادار و خشنود را جذب می‌کنند.

۱۹- ارتباط نزدیک‌تر با مشتری
برندهای کوچک می‌توانند با راهکارهای مختلف مثل ارائه خدمات شخصی و نیز برقراری روابط همدلانه با مشتریان، نیازهای بیشتری از آنان را رفع و رجوع کنند. این روابط نزدیک عامل بقای بسیاری از برندهای کوچک و عامل تضعیف بسیاری از برندهای بزرگ است.

۸ اشتباه متداول در بازاریابی شبکه های اجتماعی

استفاده از بازاریابی شبکه های اجتماعی برای ارتقاء کسب و کار اینترنتی شما بسیار فوق العاده عمل می کند. اما اگر این امر همراه با استراتژی سئو انجام شود، بسیار کاملتر خواهد بود. زیرا بازاریابی رسانه های اجتماعی به تنهایی برای تقویت و ترویج کسب و کار اینترنتی شما کافی نمی باشد. 

۱- پروفایل ناقص
اصلاً نمی فهمم چرا بعضی افراد پروفایل خود و مشخصات شان را ناقص می گذارند. اگر می خواهید یک شروع عالی و یک جهش در کسب و کار آنلاین خود داشته باشید، باید اجازه دهید تا مشتریان آینده شما را به راحتی بشناسند. این پروسه پر کردن مشخصات در پروفایل نباید یک سال طول بکشد! بنابراین اگر در کسب و کار آنلاین خود جدی هستید، اولین کار مهمی که در بازاریابی شبکه های اجتماعی باید انجام دهید، کامل کردن پروفایل تان در این وب سایت ها می باشد. انجام این کار شامل آپلود عکس و نوشتن اطلاعات مرتبط دیگر می باشد. در واقع پروفایل شما اولین نقطهء عطف فروش برای شما محسوب می شود. مشتریان معمولاً تمایل دارند با اشخاص واقعی و نه رباتها، ارتباط برقرار کرده و معامله کنند. ساخت یک پروفایل کامل در واقع هویت شما را برای مشتریان می سازد.

۲- مطالب و محتوای بد
محتوا و اطلاعات بی مصرف، مشتریان بالقوه را از شما دور می کند. اگر شما یک تاجر هستید پس باید صفحهء کاربری رسانه های اجتماعی خود را همیشه تازه نگه داشته و با مطالب و اطلاعات جدید و مفید پر کنید. بله، هرگز نباید صفحهء کاربری خود را غیرفعال نگه دارید اما این مطالب اصلاً نباید مطالب و محتوایی با بار منفی بوده و یا غیرمنطقی و بیش از حد باشند.

۳- اسپم
باید مراقب باشید که پیام های تکراری از طریق صفحهء کاربری خود به کسانی که مطالب شما را دنبال می کنند، ارسال نکنید. زیرا باعث تحریک آنها خواهید شد. این امر موجب هرزنگاری میشود. اگر نمی خواهید صفحهء کاربری شما در شبکه های اجتماعی به حالت تعلیق در آمده و یا حذف شود، بهتر است به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی آنلاین و کسب و کار اینترنتی خود، از ارسال spam خودداری نمایید.

۴- عدم جداسازی مسائل شخصی از کسب و کار
من شخصی را می شناسم که هزاران فرصت تجاری و کسب و کار آنلاین را به دلیل تلفیق صفحهء کاربری تجاری خود با مسائل شخصی از دست داده است. هنگامی که افراد در می یافتند که او از زیبایی خاصی برخوردار است، تصمیم می گرفتند که به جای انتخاب محصولات زیبا و با کیفیت، نگران مسائل شخصی او باشند! صفحهء کاربری تویتر او به محل اظهارلطف در مورد او تبدیل شده بود و افراد فقط به دلیل اینکه می دانستند او زیباست به او پاسخ می دادند. این استراتژی غلط، تقصیر خود او بود. زیرا که با اظهار نظرها و تملق های افراد خوشحال می شد و اجازه می داد که این امر بر روی کسب و کار آنلاین اش تاثیر بگذارد.

 ۵- تصاویر نامرتبط
نام تجاری متناقض با تصاویر به کاربرده شده در صفحات کاربری در شبکه های اجتماعی باعث گیج شدن مخاطبین خواهد شد. بنابراین تصاویر انتخابی شما باید با حرفهء شما مرتبط باشد. همچنین سعی کنید در به روزرسانی آن دقت لازم را به عمل آورید.

۶- ارتباط و دوستیابی با افراد بی ربط و یا کاربری های غیر فعال
باید صادق باشیم، اضافه کردن کاربری های غیرفعال به صفحهء کاربری تجاری شما فقط بار اضافه برای کسب و کار آنلاین شما محسوب می شود. سعی کنید دوستان خود را بررسی و به درستی سازماندهی نمایید. برخی از صفحه های کاربری فقط برای جاسوسی رقبا و سرقت ایده ها ایجاد شده اند. پس مراقب باشید در مقابل این رفتار ها به خوبی عمل کرده و هنگام اضافه کردن افراد عاقلانه رفتار نمایید.

۷- عدم وفاداری به محتوا
اگر به محتوا و مطالب ارائه شده در صفحهء خود وفادار نباشید مشتریان خود و مشتریان آینده را نیز از دست خواهید داد. از سوی دیگر باید مطابق ایدئولوژی و فعالیتهای تان افراد را جذب نمایید. این امر باعث ایجاد حس اعتماد و صداقت در آنها خواهد شد. مطمئنم با ایجاد اعتماد توسط عمل کردن به مطالب ارائه شده، تعداد زیادی مشتری به دست خواهید آورد.

۸- عدم پشتیبانی شبکه های اجتماعی با سئو
این بزرگترین اشتباه در امر بازاریابی آنلاین از طریق رسانه های اجتماعی می باشد. اگر در حال انجام کسب و کار اینترنتی در رسانه های اجتماعی هستید، باید صفحات شبکه اجتماعی خود را با استفاده از قوانین سئو پشتیبانی نمایید. استفاده از بازاریابی شبکه های اجتماعی برای ارتقاء کسب و کار اینترنتی شما بسیار فوق العاده عمل می کند. اما اگر این امر همراه با استراتژی سئو انجام شود، بسیار کاملتر خواهد بود. زیرا بازاریابی رسانه های اجتماعی به تنهایی برای تقویت و ترویج کسب و کار اینترنتی شما کافی نمی باشد.

منبع: http://www.kaspid.com

چگونه یک طرح بازاریابی بنویسم که هزینه خودش را دربیاورد؟

اگر پاسخ شما به این سؤال‌ها بله است باید بگویم که طرز فکر شما مانع بازاریابی صحیح و مؤثر کسب‌وکار شماست. در واقع باید بگویم شما خیلی راحت می‌توانید بودجه‌ای نامحدود برای بازاریابی خودتان تعیین کنید یا اینکه در هفت مرحله که در ادامه می‌آید طرح بازاریابی برای خود داشته باشید که خودش هزینه خودش را دربیاورد.

 

۱- اهداف قابل اندازه‌گیری برای خود تعیین کنید.

عددی برای آن مشخص کنید و در رابطه با موارد چه کسی، کجا و چگونه به روشنی توضیحاتی را ارائه کنید.

 

۲- مخاطب هدف خود را بصورت دقیق مشخص کنید.

شما بطور دقیق نیاز به مشخص کردن بازار هدف خود ندارید، بلکه باید مشخصات افراد حاضر در این بازار را بطور دقیقاً مشخص کنید. مشخصات افراد ایده آلی که باید محصولات یا خدمات خود را به آنها بفروشید چیست؟ این فرد چه چیزی دوست دارد؟ مشکلات عمده‌ای که وی با آنها روبرو است چه مواردی هستند؟ این فرد چگونه با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند؟ به تمام این موارد باید پرداخته شود.

 

 

۳- مشخص کنید که چگونه قادر به حل این مشکلات آنها هستید.

باید خود را در جای فرد و مخاطب ایده آل خود تصور کنید و مشکلات احتمالی وی را پیش‌بینی کنید. برای کمک کردن به شما جهت انجام این مرحله، می‌توانید یک جدول رسم کنید و آن را به ۴ بخش تقسیم کنید:

محرومیت‌های آنها

خواسته‌های آنها

ترس‌های آنها

آرزوهای آنها

در هر یک از این خانه‌ها حداقل سه مورد از مشکلات مخاطب هدف خود را باید یادداشت کنید.

 

۴- هزینه‌های بدست آوردن این موارد را تعیین کنید.

بودجه موجود که اختصاص آن برای بدست آوردن یک مشتری برای شما امکان دارد را تعیین کنید. شما می‌توانید این رقم را باید با در نظر گرفتن قیمت محصول یا خدمت خود که به مشتری می‌فروشید و کم کردن هزینه‌های متغیری که برای تولید کردن آن صرف می‌کنید بدست می‌آورید. آن سود خالص شما از بابت فروش آن محصول یا خدمت است و بنابراین همان حداکثر هزینه‌ای است که می‌توانید برای بدست آوردن یک مشتری برای همان محصول یا خدمت بدست بیاورید.

 

۵- کانال ارائه پیشنهاد خود و هزینه استفاده از آن را تعیین کنید.

تمرکز اصلی شما باید بر فعال‌سازی برند باشد – هر فعالیت بازاریابی که انجام می‌دهید باید دارای یک فراخوان به عمل همراه با یک پیام مشخص و واضح باشد. حالا باید میزان هزینه که صرف می‌کنید و کانال مورداستفاده خودتان را مشخص کنید. هزینه‌های مجاز را برای خود تعیین کنید و آنها را با هزینه‌های بدست آوردن مشتری مقایسه کنید (هزینه‌های تبدیل مخاطب به مشتری از طریق آن کانال).

 

۶- نرخ بازگشت سرمایه خود را اندازه‌گیری کنید.

میزان بازگشت سرمایه واقعی خود را برای هر کانال و کمپین موردمحاسبه قرار دهید. مهم‌تر از همه اینکه موقعیت واقعی خود برای آینده را بتوانید پیش‌بینی کنید. آیا موقعیتی مثبت است؟ اگر بله، پس این کار و فرایند را بارها و بارها تکرار کنید، چراکه به یک بودجه بازاریابی نامحدود دست‌یافته‌اید.

 

۷- صرف بودجه بازاریابی را بصورت خودکار دربیاورید.

حالا که به یک استراتژی عملی و مؤثر دست‌یافته‌اید، نوبت به نظام‌مند ساختن آن است. در این مرحله از ابزار اتوماسیون استفاده کنید و به اعضای تیم اجرایی خود آموزش دهید تا بدون کمک شما قادر به اجرا این سیستم بازاریابی باشند.

چطور طرح بازاریابی بریزیم و آن را اجرا کنیم؟

شما در هر صنعتی که فعالیت میکنید یا هر محصول و خدماتی که ارائه میدهید اهمیتی ندارد، تنها زمانی میتوانید بگویید به موفقیت رسیده اید که به  میزان استانداردی از فروش برسید.
این فروش از طریق بازاریابی صورت میگیرد و بستگی به این دارد که تیم بازاریابی شما چطور کار میکنند و چه  طرح بازاریابی برای محصولات یا خدمات شما در نظر دارند.

تیم بازاریابی و فروش واقعا مانند قلب یک شرکت کار میکنند. این تیم پس از بررسی و تحقیق، بازار هدف شما را تعیین میکنند. در روند قیمت گذاری تاثیر گذارند و در سایر بخش ها مانند بسته بندی و تبلیغات و … نقشی اساسی دارند. اما شاید شما مجموعه ای کوچک دارید و توانایی آن را ندارید تا یک تیم بازاریابی حرفه ای استخدام کنید.

در این مطلب پنج روش برای شما آماده کرده ایم تا بتوانید خودتان یک طرح بازاریابی را تدوین کنید و آنها را اجرا کنید. اگر توانایی استفاده از یک تیم بازاریابی حرفه ای را دارید بهتر است از آنها کمک بگیرید تا نتیجه ی بهتری کسب کنید.

۱- اهدافی که انتخاب میکنید هوشمندانه باشد!

تعریف هوشمندانه چیست؟ و اهداف هوشمندانه به چه نوع اهدافی گفته میشود؟
در بحث تعیین هدف بازاریابی پنج ویژگی اساسی وجود دارد که با رعایت آنها میتوانید بگویید اهدافی هوشمندانه انتخاب کرده اید که عبارتند از:

– قابلیت اندازه گیری

– قابلیت به دست آوردن

– واقع گرا بودن

– محدودیت زمانی

– واضح و مشخص بودن

آیا اهدافی که تعیین کرده اید این پنج ویژگی را دارد؟ یا بیشتر شبیه یک رویاپردازی برای آینده ای دور است؟

در تعیین هدف تا جایی که میتوانید بی رحم باشید و رویا پردازی نکنید. اهدافتان واضح و روشن ترسیم کنید طوری که وقتی به آنها فکر میکنید هیچ نکته ی گنگ و مبهمی وجود نداشته باشد و پنج ویژگی بالا را داشته باشد.

۲- اهدافتان را با سایر بخش ها هماهنگ کنید.

آیا اهدافی که در مرحله ی قبل تعریف کردید با سایر بخش های مجموعه ی شما هماهنگی دارد؟
به عنوان مثال آیا با بودجه ی در نظرگرفته شده ی بخش مالی هماهنگ است؟
با طرح کسب و کار شما هماهنگی لازم را دارد ؟
و ….
بررسی کنید و مطمئن شوید که اهداف شما هیچ مغایرتی با سایر بخش ها نداشته باشد چرا که در صورت وجود مغایرت از اجرای آن باز می مانید و یا در میانه ی راه به مشکلات جدی بر میخورید و در نتیجه ضرر  زیادی را باید متحمل شوید.

۳-به طور مرتب فروش خود را بررسی و آنالیز کنید

وقتی اهداف بازاریابی به دقت انتخاب میشود و به مرحله ی اجرا میرسد، شما باید از همان اوایل کار فروش خود را زیر نظر بگیرید. تغییرات را یادداشت کنید و میزان بازگشت سرمایه را محاسبه کنید. تنها در این صورت است که میتوانید بین فروش و بازاریابی خود هماهنگی ایجاد کنید و به شکلی کاربردی اهدافتان را عملی کنید.
اگر بین بخش فروش و بازاریابی هماهنگی وجود نداشته باشد هیچ کدام از آنها نمیتوانند کار خود را به درستی انجام دهند و طرح شما شکست میخورد.

۴- طرح شما چه شاخص های کلیدی دارد؟

برای آنکه بتوانید میزان تاثیر طرح بازاریابی و کمپین های تبلیغاتی را اندازه کنید باید شاخص های کلیدی موجود را با دقت تعریف کنید.

با این کار پول و زمان زیادی صرفه جویی میکنید چرا که دوباره کاری ها و هزینه های اضافی را حذف میکنید و میتوانید به شکلی دقیق و کامل بر اساس شاخص های کلیدی خود همه چیز را آنالیز و اندازه گیری کنید.

۵- جلسات آنالیز برگزار کنید!

این که شما بر اساس چه معیاری باید آنالیز و ارزیابی کنید به هدف و  طرح بازاریابی ارتباط مستقیم دارد و البته ارتباطی با سایر بخش ها مانند فروش و مالی نیز وجود دارد که بسیار مهم است.
بر اساس معیار هایی که میدانید در بازه های زمانی مشخص شروع به ارزیابی و آنالیز مجموعه ی خود کنید و تمام موارد را از زیر ذره بین گذر دهید.

این کار آنقدر ها هم که فکر میکنید پیچیده نیست. مهم نیست اگر نتوانید دقیقا شبیه به تیم های حرفه ای مارکتینگ این کار را انجام دهید. فقط کافی است به طرز بی رحمانه ای صداقت داشته باشد.

موارد پایه و اساسی بر خلاف ظاهرشان شما را به موفقیت نزدیک تر میکنند. بسیار پیش آمده که مشتریان ما از این قدم های اولیه سر باز میزنند و ان را بیهوده میدانند اما مانند تیرآهن که پایه ی ساختمان سازی است این موارد نیز پایه ی بازاریابی و فروش است. اگر این موارد را در نظر نگیرید و از آن گذر کنید مطمئنا در آینده ای نه چندان دور با مشکلات بزرگی مواجه خواهید شد.

روش های افزایش اعضاء کانال تلگرام

مالک و سازنده کانال به عنوان مدیر اصلی می تواند در بدو ساخت کانال تا ۲۰۰ نفر از مخاطبین دوجانبه (Mutual Contacts یعنی مخاطبینی که شما شماره آنها را دارید و آنها نیز شماره شما را دارند) خود را به کانال اضافه کند. این عمل برای استارت کار و شروع فعالیت کانال به عنوان یک محرک مناسب از طرف تلگرام به سازنده کانال داده شده است تا کار رشد کانال سرعت بیشتری پیدا بکند. اما مشکل بزرگ این روش این است که عضویت افراد بدون اطلاع و جلب رضایت آنها صورت می گیرد و ممکن است باعث ناراحتی و به طبع ترک کانال توسط آنها شود.

خیلی از دوستان در این مدت از من سوال می کنند که مثلاً چطور یک لیست شماره (مثل فایل اکسل، متنی و …) را وارد اعضاء کانال کنیم؟ یا مثلاً چطور بیشتر از ۲۰۰ نفر را به کانال اضافه کنیم؟ و سوالاتی از این دست. باید به اطلاع همه دوستانی که این سوال ها را دارند برسانم که می توان فقط و فقط ۲۰۰ نفر از مخاطبین Mutual را به کانال اضافه کرد. اضافه کردن لیست شماره و یا مخاطب بیشتر توسط مدیر فعلاً امکان پذیر نیست و شاید در نسخه های بعدی تلگرام چنین قابلیت هایی به آن اضافه شود که بنظر خودم دور از انتظار است.

چگونه اعضاء کانال خود را در تلگرام افزایش دهیم؟

۱- موضوع و هدف مناسب

ابتدا هدف خود از ساخت کانال مشخص کنید و به هیچ عنوان بعد از مدتی لینک و موضوع کانال رو تغییر ندهید. سعی کنید مطالب مرتبط با نام و پیشینه کانال منتشر کنید تا از ریزش اعضاء جلوگیری شود.

مثلاً اگر در کانالی که از اسم و توضیحات آن بر می آید که یک کانال علمی باشد مطلب طنز یا سیاسی ارسال شود ممکن است برخی از اعضاء از این موضوع خوششان نیاید و کانال را ترک کنند.

همچنین موضوع کانال خود نقش کلیدی در آینده آن دارد. به طور مثال کانال های سرگرمی و حاوی مطالب طنز بهتر از کانالهای تجاری، علمی و … در جذب اعضا موفق هستند.

۲- تولید محتوای مناسب و ارزشمند

باید اعتراف کنم که بهترین راه جذب مخاطب برای کانال تولید محتوای ارزشمند است طوری که مخاطبین فعلی کانال مجاب به بازنشر آن در گروه های دیگری که در آنها عضو هستند شوند و افراد عضو در آن گروه ها با دیدن مطالب بازنشر شده از کانال شما و پسندیدن آن به عضویت در کانال شما تشویق شوند. برای این منظور توجه به توصیه های زیر می تواند مفید باشد:

  1. تصویر لوگو و توضیحات (Description) مناسبی برای کانال خود انتخاب کنید.
  2. در انتهای هر پستی (متن یا تصویر) که در کانال منتشر می کنید شناسه (ID, Username) کانال یا URL (لینک) آن را قراردهید تا اگر پست های کانال در جایی دیگر توسط اعضاء فوروارد میشوند لینک کانال هم فرستاده شود.
  3. اگر در گروههایی عضو هستید مطالب کانال خود را با لینک زیر آن در گروهها منتشر (Forward) کنید تا توسط اعضاء گروه ها دست به دست شود. این عمل یکی از موثرترین راه ها می باشد. البته بیاد داشته باشید در تبلیغ کانال حتما از عکس و تصویر و لینک دعوت استفاده کنید.

۳- تبلیغ کانال در رسانه های دیگر

یکی از راه های موثر دیگر در افزایش اعضاء کانال انتشار اطلاعات و نشانی URL کانال در وب سایت های اینترنتی است. برای اینکار می توانید با جستجو در گوگل و پیدا کردن وب سایت هایی که لیست کانال های تلگرام را به اشتراک می گذارند در آن وب سایت ها اقدام به به اشتراک گذاری اطلاعات کانال خود کنید مثلاً بصورت ارسال نظر (Comment) و …

همچنین استفاده از دیگر شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک، گوگل پلاس، لاین و … نیز می تواند مفید باشد.

۴- تبادل لینک با دیگر کانال ها بخصوص کانال های پربازدید

راه دیگری که می تواند خیلی سریع به رشد اعضاء کانال تان کمک کند انجام تبلیغ در کانال های پر مخاطب در خود تلگرام میباشد که اینکار خود به دو روش تبلیغ متقابل و تبلیغ پولی انجام می گیرد.

در روش تبلیغ متقابل (که به مبادله لینک هم معروف است) شما می توانید با مدیر کانال دیگری بر سر این موضوع که شما تبلیغ کانال وی را در کانال خود قرار دهید و در عوض وی نیز کانال شما را در کانال خود تبلیغ کند توافق کنید. کاری که این روزها در بسیاری از کانال ها مشاهده می کنید. البته کانال ها معمولا با تعداد اعضاء برابر تبادل لینک را انجام می دهند.

نکته مهم دیگر اینکه تبادل لینک در یک دوره ابتدائی جذابیت دارد ولی استفاده بیش از اندازه از آن باعث افت کیفیت کانال و خود دلیلی برای ترک کانال توسط اعضاء می شود. سعی کنید در روز یک یا نهایتاً دوبار اینکار را انجام دهید.

در روش دوم که مختص کانال های با اعضاء بالای ۱۰۰ هزار نفر است مدیران کانال با دریافت مبالغی اقدام به تبلیغ کانال شما در کانال خود خواهند کرد.

۵- کار تیمی

کانال تلگرام این قابلیت را دارد که چند مدیر (Admin) انتخاب کنید، اگر افراد مورد اعتمادی میشناسید آنها را ادمین کنید تا به شما در انتشار مطالب کانالتان کمک کنند. با تولید مطالب با کیفیت بیشتر بطبع احتمال انتشار آنها در دیگر گروهها و جذب عضو بالاتر خواهد رفت. البته سعی کنید ادمین های کانال زیاد نباشند چون ممکن است از آن طرف بام بیوفتید و با تولید محتوای زیاد عده ای از اعضاء بدلیل عدم وقت برای چک کردن همه آنها کانال را ترک کنند.

دیگر اینکه اگر کانال دارای چند مدیر است حتما طبق یک برنامه جاری همیشه یک مدیر آنلاین داشته باشید. همچنین با مدیران خود همفکر شده و مشورت کنید تا بتوانید مطالب بهتر و ارزشمندتری منتشر کنید.

۶- نگه داشتن عضو مهمتر از جذب عضو جدید

یکی از مهمترین روش های افزایش اعضاء کانال در تلگرام حفظ آنها در کانال است. یعنی شما باید بتوانید درکانال جاذبه ای ایجاد کنید که اگر عضو جدیدی به کانال وارد شد به ماندن در کانال تشویق شود. در همه کانال ها همواره جذب عضو وجود دارد اما در بسیاری از آنها ریزش اعضاء بقدری است که نتنها رشدی در تعداد اعضاء دیده نمی شود بلکه کاهش در تعداد اعضاء قابل لمس می شود.

۷- موارد مهم دیگر

  • سعی کنید حتماً نوع کانال عمومی باشد، هر کاربر می تواند ۴ کانال عمومی (Public) داشته باشد. زیرا کانال های عمومی در نتایج جستجو کاربران نمایش داده می شوند و این خود می تواند یکی از راه های جذب عضو باشد.
  • تا جای ممکن سعی کنید لینک کانال را کوتاه و با معنی انتخاب کنید تا کاربران بتوانند آن را براحتی بخاطر سپرده و در تایپ آن مشکلی نداشته باشند. هرچند که الان انتخاب شناسه مناسب بدلیل کثرت کانال ها کار سختی شده است.
  • تکرار مطالب باعث افت جذابیت کانال می شود. بنابراین از ارسال مطالب تکراری خودداری کنید.
  • مطالب را بر اساس یک زمانبندی مشخص شده انتشار بدهید. جوری نباشد که در یک ساعت ۱۰۰ مطلب منتشر کنید و در بقیه روز هیچ مطلبی منتشر نکنید.

جمع بندی

در آخر بنظر خودم بهترین راه افزایش اعضاء کانال تولید محتوای ارزشمند است و داشتن کمی صبر و مداومت در تولید محتوا خود باعث رشد بمرور که روز بروز سریع تر خواهد شد می شود.

سوالات متداول

چرا با اضافه کردن گروهی از مخاطبین به کانال مشاهده می شود که فقط عده خاصی از آنها به کانال اضافه می شوند و بقیه با اینکه انتخاب شده اند به کانال اضافه نمی شوند؟

این سوال سه جواب دارد و سه حالت هست که افرادی که به کانال اضافه می شوند بصورت خودکار از کانال حذف می شوند.

۱- در بروزرسانی نسخه ۳٫۵ تلگرام ویژگی های امنیتی جدیدی اضافه شده است. یکی از مهمترین این ویژگی ها امکان تعیین شرایط برای عضویت کاربر توسط دیگر افراد در گروه ها و کانال ها می باشد. در این تنظیم می توانید تعیین کنید که چه افرادی بتوانند یا نتوانند شما را بگروه ها و کانال ها اضافه کنند. افرادی که برای اضافه کردن به کانال انتخاب می کنید و آنها عضو کانال می کنید و بعد ناپدید می شوند و از اعضاء کانال حذف می گردند کسانی هستند که در تنظیمات امنیتی تلگرام خود تعیین کرده اند که افراد دیگر نتوانند آنها را به کانال ها یا گروه ها اضافه کنند.

۲- افرادی که به کانال اضافه می کنید قرار نیست حتماً در کانال بمانند و آن را ترک نکنند. از آنجایی که اضافه کردن افراد به یک کانال بدون در نظر گرفتن خواست آنها جوری مزاحمت محسوب می شود بسیاری از افراد به محض اینکه مشاهده می کنند شخصی آنها را عضو یک کانال کرده بلادرنگ آن کانال را ترک می کنند.

۳- افرادی که یکبار کانال را ترک کرده اند اگر مجدداً آنها را انتخاب و عضو کانال کنید، خود تلگرام از عضویت مجدد آنها در کانال جلوگیری میکند. چون آنها یکبار عدم علاقه خود به آن کانال را با ترک آن بیان کرده اند.

پیام تلگرام مبنی بر عدم امکان دعوت از کاربرانی که یکبار کانال را ترک کرده اند.

متن پیام نمایش داده شده بشرح زیر است:

Telegram
Sorry, this user decided to leave this channel, so you cannot invite them back here.

ترجمه متن بالا: متاسفیم، این کاربر تصمیم به ترک این کانال گرفته است، بنابراین نمی توانید وی را مجدداً به اینجا دعوت کنید.

توجه داشته باشید که اگر زیاد این کار را تکرار کنید کانال و حساب شما محدود (ریپورت) خواهد شد.

امیدوارم این مطلب برایتان مفید واقع شده باشد.

۹گام طلایی برای جذب مشتری

۱) برای جذب مشتری جدید هیچ گاه از مشتری قدیمی غافل نشوید.
اگر چه جذب مشتری جدید کاری جذاب است ولی اگر مشتری قدیمی چنین بپندارد که اهمیت خود را از دست داده است از شما دور خواهد شد.
۲) پس از بروز مساله (از نظر ارتباط با مشتری) هر چه سریع تر آن را حل کنید.
هیچ سازمان، کالا یا خدمتی نمی تواند برای همیشه کامل باشد. در ارتباط سازمان با مشتری امکان دارد، مساله یا شکایتی به وجود بیاید.
شکایت تبدیل به ابراز نظر مثبت و موجب افزایش وفاداری مشتری خواهد شد.
معمولا افراد آخرین رویداد را بیشتر در ذهن خود نگه می دارند و اگر آخرین رویداد این باشد که سازمان برای حل مساله دریغ نکرده است، این اقدام میتواند موجب حفظ و تقویت ارتباط با مشتری شود.
کل داستان در این است که مشتریان ناراضی بیش از مشتریان راضی، دوست و رفیق دارند.از همین دیدگاه تمایل بیشتری دارند که درباره حرکت نامناسب یک فروشگاه یا نارضایتی خود از یک محصول و خدمات به دوستان، خانواده و همتایان بگویند، ولی درباره خوبی سازمان یا فروشگاه سخن زیادی بر زبان نمیارند.
۳) همیشه حالت بدون باخت به وجود بیاورید.
هیچ گاه نباید مشتری بازنده باشد. اگر در یک معامله مشتری بازنده باشد، احتمال کمی وجود دارد که باز هم به آن فروشگاه مراجعه یا از همان محصول استفاده کند.
در اینجا دو راه حل وجود دارد که هم مشتری و هم فروشنده می توانند برنده باشند:
الف) فروشنده برای حفظ مشتری و افزایش وفاداری او در مواردی سود کم را تحمل کند. البته برای یک دوره کوتاه مدت.
ب) دادن پاداش، بابت وفاداری مشتری که در نتیجه در هر معامله سود فروشنده اندکی کمتر می شود ولی با افزایش تعداد مشتری ها این کمبود جبران خواهد شد.
۴) همیشه حق با مشتری نیست ولی مساله مهم تفهیم این موضوع به مشتری است.
اغلب مشتری مرتکب اشتباه می شود. امکان دارد مشتری انتظارات نامعقولی داشته باشد. این یک واقعیت است که سازمان بدون مشتری نمی تواند وجود داشته باشد اما کارکنان واحد فروش باید بتوانند به مشتری تفهیم کنند که اشتباه از جانب او بوده است، ولی باید در این کار ظرافت عمل وجود داشته باشد.
۵) مشتری خواستار لذت است نه تامین رضایت.
فقط تامین رضایت مشتری موجب ایجاد وفاداری وی نسبت به سازمان نخواهد شد، بلکه لذت بردن از محصول و خدمات موجب افزایش وفاداری خواهد شد.
اگر سازمان ها بتوانند با مشتریان صمیمی شوند و به خواست مشتری گوش دهند موجب خواهند شد که آنان از این رابطه لذت ببرند. برای اینکه مشتری از محصول لذت ببرد نباید هزینه محتمل شود. اگر خدمت ارائه شده از حد انتظار بیشتر باشد، موجب لذت بردن وی از این خدمت خواهد شد.
۶) نباید فراموش کرد که مشتری حق انتخاب دارد.
از آنجا که بازارها روز به روز بیشتر می شوند، هیچ سازمانی نمی تواند در مورد وفاداری مشتریان مطمئن باشد. بسیاری از مشتریان به ظاهر راضی به محض اینکه روزنه ای پیدا شود به شرکت رقیب روی می آورند. هر سازمانی که متوجه وجود فرصتی شود باید تماس های خود را با مشتریان بیشتر و رابطه را تقویت نماید. یک تلفن به مشتری برای آگاهی از دیدگاه وی درباره خرید می تواند رابطه را تقویت نماید.
۷) برای پی بردن به خواست مشتری به حرف های او گوش فرا دهید
دوره ای که سازمان ها تصمیم می گرفتند چه کالایی را عرضه کنند و سپس آن را به مشتری تحمیل می کردند به سرعت به پایان می رسد. تنها راهی که می توان متوجه خواست مشتری شد این است که به حرف های آن ها گوش فرا دهیم. اگر کسی حرف بزند و ما به او گوش ندهیم، با ما خداحافظی خواهد کرد. ارتباط بامشتری بر پایه همین اصل قرار دارد. یکی از سریعترین راه ها برای از دست دادن مشتری این است که آنها را نادیده گرفته و به آنها توجه نکنیم.
۸) درباره کالا و خدمات دیدگاه مثبت داشته باشید
کسانی که برای یک سازمان کار می کنند باید در مورد آن سازمان و محصولات آن همواره تصویر مثبتی به مشتری ارائه کنند. می گویند یک کارخانه بزرگ تولید خودرو دارای دو توقفگاه بود. توقفگاه نخست که از خیابان مجاور قابل مشاهده بود متعلق به آن دسته از کارکنان بود که با خودروی تولیدی همین شرکت به محل کار خود می آمدند. کارکنانی که با خودروهای تولیدی شرکت های دیگر به آنحا می آمدند ناگزیر بودند در توقفگاه دوم، دورتر از خیابان مجاور توقف کنند . شرکت دارای این دیدگاه بود که اگر مشتریان بالقوه مشاهده کنند که کارکنان شرکت از محصولات شرکت های رقیب استفاده می کنند، این پرسش در ذهن آنها خطور می کرد.
۹) خود را به جای مشتری بگذارید تا احساسات او را درک کنید
همیشه ارزش آن را دارد که خود را به عنوان مشتری بدانید که به سازمان وارد می شود. همیشه خود را به جای مشتری بگذارید و آنگاه بپرسید: آیا این سازمان از ورود من استقبال به عمل می آورد؟ هر قدر مشتری را بیشتر درک کنید توازن بین مشتری و محصول به صورتی در می آید که کفه ترازو به نفع مشتری سنگین تر خواهد شد.

چهار روش ساده برای جذب مشتری جدید

اهمیت این موضوع برای تازه‌کاران بسیار بیشتر است. آن‌ها نه تنها منابع محدودی برای تخصیص به جذب مشتری دارند، بلکه با یک یا دو بار خرید مشتری سود زیادی به دست نمی‌آورند و باید قادر باشند او را به مشتری دائمی خود تبدیل کنند.

من چهار روش بسیار ساده برای خرید مشتریان جدید برای شما آورده ام:

۱) تبلیغات

کلید تبلیغات موفق، تعهد دریافت مشتریان جدید به ازای پولی است که خرج می‌کنید. برای چنین کاری باید پیغامی طراحی شود که مستقیما مشتری شما را هدف بگیرد و همینطور پنجره‌ای باشد برای ارزش‌هایی که می‌توانید ارائه دهید. برای مثال تلویزیون را که گران‌قیمت‌ترین نوع تبلیغات است در نظر بگیرید، هدف قرار دادن مشتری توسط چنین تبلیغی کار سختی است ولی اگر تبلیغ یک ماده غذایی خاص را در وسط برنامه های آشپزی انجام بدهید تاثیر بسیار خوبی خواهد داشت.

برنامه‌های رادیویی نیز اجازه می‌دهند که زمان‌ و برنامه‌های خاصی را برای تبلیغ انتخاب کنیم. همینطور اگر مخاطب شما بازه سنی ۴۰ سال به بالا است، روزنامه‌های سراسری و ملی تریبون مخصوص آنها است. با این وجود طعم تبلیغ روی وب چیز دیگری است و حتی پیرترین افراد نیز به تدریج به آن روی آورده اند. مقدمات حضور قوی خود را روی وب فراهم کنید. کانال ارتباطی خود در شبکه‌های اجتماعی را به دقت انتخاب کنید و کار تبلیغ را آغاز کنید.

۲) شبکه‌سازی

معارفه از طرفه جامعه‌هایی که عضوشان هستیم و یا از طریق شرکای تجاری قدیمی روش قدرتمندی برای جذب مشتری جدید است. این موضوع باعث می شود که مشتریانی با نرخ بازگشت بسیار بالا به سراغ ما بیایند.

مشتریانی که با معارفه آمده‌اند، در طول زمان بیشتر و بیشتر خرید خواهند کرد و خود مرجعی برای معارفه دیگران خواهد شد. ولی چکار کنیم که ما را بیشتر و بیشتر معرفی کنند؟ مسائل زیادی در این موضوع درگیر است ولی علاوه بر اینکه باید محصولی داشته باشیم که تقاضا برای آن زیاد است، باید تصور دقیقی از این موضوع داشته باشیم که مشتری ایده‌آل ما چه کسی است؟ تحت این شرایط می‌توان ارتباط مشخص تری با افراد جامعه‌های محلی ایجاد کرد. همچنین می‌توانید بیشتر روی خدمات و محصولات خود تمرکز کنید تا نیازهای دسته مخاطب خود را برطرف کرده باشید.

سپس وقت آن می‌رسد که از مشتریان راضی خود، معرفی‌نامه بگیرید. یادتان باشد که به روش‌های گوناگون و مرتب از حمایت آن‌ها قدردانی کرده باشید.

۳) ایجاد تیم

روشی دیگر برای افزایش فروش استفاده از منافع میزبانی است. در این روش یک کسب و کار دیگر که مخاطبان هدفی مشابه شما دارد، منابع خود را در اختیارتان قرار می‌دهد تا برای تبلیغات یا دیگر اهداف تجاری از آن‌ها استفاده کنید. همچنین ممکن است در تبلیغات به کمک یکدیگر بیایید. مثلا در بخش پایانی ایمیل های شما، یک پیشنهاد ویژه توسط وی ارائه شود.

برای توافق در این زمینه می توانید پیشنهاد کنید که تمامی هزینه‌های ارسال ایمیل به عهده شما باشد و یا اینکه درصدی از فروش را به آنها بدهید.

۴) اتحاد استراتژیک

می‌توانید همکاری خود را یک مرحله فراتر ببرید و آن را به یک اتحاد استراتژیک تبدیل کنید. در حالت قدیمی همکاری ها کوتاه مدت بودند ولی تحت این شرایط می‌توان همکاری را ادامه داد. تا وقتی که ارزش مشخصی برای مشتریان یکسان وجود داشته باشد، اتحاد استراتژیک منجر به معرفی نامه های تجاری بسیاری می شود.

منبع: ibazaryabi.com