بایگانی دسته: بـرندیـنگ و مدیریت برند

بـرندیـنگ و مدیریت برند

چگونه از اینستاگرام برای بازاریابی و برندسازی استفاده کنیم؟

همانطور که می‌دانید شبکه‌ اجتماعی اینستاگرام یکی از آن شبکه‌های نسبتا نوظهور اما بسیار موفقی است که در چند وقت گذشته بیشتر توجه‌ها را به خود جلب کرده است. به‌طوری که تعداد کاربران روزانه آن از توییتر پیشی گرفته است و بخش زیادی از کاربران ترجیح می‌دهند که وقت خود را در این شبکه بگذرانند تا فیس‌بوک. البته در این که فیس‌بوک و توییتر همچنان شبکه‌های اجتماعی بسیار موثر و مهمی هستند شکی نیست، اما نباید قدرت تصاویر و اینستاگرام را انکار کرد.

در این نوشته می‌خواهم چهار مرحله تا شروع برندسازی و بازاریابی در این شبکه‌ اجتماعی را بررسی کنم و توضیحاتی در رابطه با آنها ارائه کنم.

۱- اکانت خود را بسازید و مرتبش کنید

اگر می‌خواهید از اینستاگرام برای اهداف تجاری استفاده کنید،‌ باید حتما اکانت مجزایی از پروفایل شخصی‌ برای کسب‌وکارتان ایجاد کنید. در ادامه دو نکته در مورد بهبود پروفایل اینستاگرام می‌نویسم:

– به سایتتان لینک بدهید

در واقع تنها جایی که می‌شود از اینستاگرام لینک گرفت، پروفایل و قسمت Biography شماست. در این بخش حتما آدرس سایت خود را وارد کنید تا هم کاربران بتوانند راحت‌تر به سایت شما بیایند هم یک بک‌لینک برای سایت خود دریافت کنید.

– استفاده از تصاویر و متن خوانا و مشخص

همیشه سعی کنید در صفحاتی که برای برندتان می‌سازید، از تصاویر مشخص و نوشته‌های خوانا و قابل فهم استفاده کنید تا کاربران به راحتی شما را بشناسند و بتوانند با شما آشنا شوند. شاید اگر این بخش را به درستی آماده نکنید، کاربران در نگاه اول با صفحه شما ارتباط برقرار نکنند و آن را دنبال نکنند. حتما در بیوگرافی صفحه اینستاگرامتان بنویسید که شما چه کسی هستید و چه کاری انجام می‌دهید. حتی بهتر است از #هش‌تگ‌ها برای جلب توجه کاربران (چون به رنگ دیگری هستند) استفاده کنید.

۲- پست‌ها (تصاویر) جذابی آماده کنید که کاربران آنها را دوست داشته باشند

حتما شنیده‌اید که هر تصویر، به اندازه ۱۰۰۰ کلمه حرف برای گفتن دارد؛ پس بیایید از این قدرت برای جذب خریدارها استفاده کنیم.

محققین گفته‌اند که اینستاگرام به عنوان یک شبکه تصویرمحور، دوبرابر بیشتر از دیگر شبکه‌های متن‌محور کامنت می‌گیرد و ۹۰٪ اطلاعاتی که به ذهن ما مخابره می‌شود از طریق دیدار اتفاق افتاده است. پس بیایید به تصاویری که منتشر می‌کنیم بیشتر از قبل اهمیت بدهیم و بیشتر برروی آنها کار کنیم.

خریداران گفته‌اند که شبکه‌های اجتماعی تاثیر به‌سزایی در تصمیم آنها برای خرید داشته‌اند و در وهله اول، آن چیزهایی که دوستانشان به اشتراک گذاشته‌اند آنها را جذب کرده است. محتواهای دیداری باید محصول شما را نشان دهند و به صورت مستقیم در مورد خوبی آن شعار ندهند. بگذارید کاربران خود تصمیم بگیرند که آیا این محصول، محصول خوبی است یا نه. در واقع می‌گویم که کاربران را از نظر احساسی تحت فشار قرار ندهید تا به آنها ثابت کنید که محصولتان محصول خوبی است. لذا سعی کنید در خط وسط حرکت کنید؛ یعنی نه آنقدری در مورد محصولتان Show off کنید و نه آنقدری بی‌سر و صدا باشید که کاربران در مورد محصولات شما بی‌خبر باشند.

– از تصاویر خلاقانه و حرفه‌ای استفاده کنید

قدرت تصاویر محصولات همیشه در خریدهای اینترنتی تاثیر خود را نشان داده است و شبکه‌ اجتماعی اینستاگرام به عنوان یک شبکه اجتماعی تصویرمحور، قدرت آن را چندبرابر می‌کند. ۶۷٪ کاربران در یک تحقیق گفته‌اند که تصاویر بیشتر از خواندن نظر دیگر مشتریان برروی تصمیم آنها برای خرید تاثیر گذاشته است.

ارسال تصاویر محصولاتتان به همراه توضیحات آن محصول پشت سر هم دردی را دوا نمی‌کند! یادتان باشد که کاربران اینستاگرام به صورت مستقیم آماده برای خرید محصولات شما نیستند. بلکه قرار است در ابتدا برروی آنها تاثیر بگذاریم، توجه آنها را به برندمان جلب کنیم و سپس به آنها محصولاتمان را ارائه کنیم.

اینستاگرام یک شبکه اجتماعی یا یک بازار قدرتمند برای تبدیل بازدید‌های مستقیم به خریداران است. اما چگونه چنین بهره‌ای ببریم؟ بلکه می‌بایست محتواهای خاص، ایده‌های خلاقانه و تبلیغات غیرمستقیم را به کار ببریم تا نظر کاربران را بیش از پیش به خود جلب کنیم.

همچنین بخوانید:  پادکست: با مبانی ایمیل مارکتینگ آشنا شوید

اینگونه فکر کنید که برند شما در شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام حضور یافته تا با کاربرانش ارتباط برقرار کند. به درستی ارتباط برقرار کنید و ببینید که چگونه کاربران به صفحه شما می‌آیند، شما را دنبال می‌کنند و در آخر از شما خرید می‌کنند.

در این تصویر، فروشگاه Sants_sock_central در مورد شیوه بافت جوراب‌هایش تصویری منتشر کرده.

– از اندازه‌های صحیح استفاده کنید

راستش هرچه تصاویر شما حرفه‌ای‌تر به نظر برسد، شانس موفقیت بیشتری خواهید داشت. از آنجایی که گفتیم اینستاگرام یک شبکه تصویرمحور است، باید کیفیت تصاویرتان به حد قابل قبولی بالا و خوب باشد. یادتان باشد که تصاویر اینستاگرام دارای رزولوشن ۱۰۸۰*۱۰۸۰ هستند، پس سعی کنید اندازه تصاویر را در فتوشاپ تغییر دهید تا تغییر سایز آن توسط اینستاگرام باعث افت کیفیت یا حذف بخشی از تصویر نشود.

– فیلترها و ویرایش تصاویر را فراموش نکنید

فیلترهای اینستاگرام جلوه‌های خاصی به تصاویر شما می‌دهند؛ بد نیست که از آنها به درستی استفاده کنید و قبل از انتشار، چندین فیلتر مختلف را امتحان کنید تا ببینید کدام یکی جذاب‌تر و بهتر است. ضمنا تصاویر روشن در اینستاگرام ۲۴٪ لایک بیشتری به نسبت تصاویر تیره گرفته‌اند.

 – پیشنهادهای ویژه را در اینستاگرام منتشر کنید

از آنجایی که ۴۱٪ اینستاگرامی‌ها گفتند که برندها را برای دریافت پیشنهادهای ویژه و تخفیف‌هایشان دنبال می‌کنند، بد نیست که کاربرانتان را با پیشنهادهای ویژه در اینستاگرام خوشحال کنید!

می‌توانید از اپلیکیشن‌هایی مثل Phonto, Piclap و Over استفاده کنید که متنی را برروی تصاویر قرار دهید.

– رویدادها و مکان‌ها را نیز به اشتراک بگذارید

کمتر از ۵٪ پست‌های اینستاگرام، موقعیت خود (location) را مشخص کرده‌اند؛ اما همین ۵٪، ۷۹٪ بیشتر توجه افراد را جلب کرده‌اند. پس بر روی پست‌های خود حتما مکان را مشخص کنید.

– پست‌های پرطرفدار را شناسایی کنید

چیزی که باید بدانید این است که چه پست‌هایی بیشترین بازخورد را برای شما داشته‌اند و در مقابل چه پست‌هایی کمترین بازخورد را داشته‌اند؟ مشخص کردن این مورد می‌تواند بسیار به انتخاب پست‌های بعدی شما کمک کند.

۳- استوری را فراموش نکنید

یکی از بخش‌هایی که در یک سال اخیر به اینستاگرام اضافه شده، استوری است. در استوری شما باید یک داستان را یا در قالب یک فیلم ۱۵ ثانیه‌ای و یا در قالب یک عکس تعریف کنید. از نظر موضوعی می‌توانید «یک روز از کسب و کار خود» یا حتی مواردی مثل مقالات خلاصه و جذاب را به اشتراک بگذارید.

در واقع تنوع برای به اشتراک گذاری محتوا در بخش استوری زیاد است. برای مثال در روز جهانی ایموجی، ما در حساب کاربری فرنیان در اینستاگرام، استوری به مناسب این روز داشتیم. فراموش نکنید لازم نیست حتما به صورت جدی درباره حوزه کسب و کار خود استوری بگذارید و می‌توانید از مناسبت‌های این چنینی برای ایجاد صمیمیت میان شما و دنبال‌کنندگان‌تان در شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید.

ما در پستی جداگانه به شکلی مفصل توضیح دادیم که چطور می‌توانید از بخش استوری اینستاگرام به نحو احسنت در کسب و کار خود استفاده کنید.

 

۴- فالوئرهای خود را افزایش دهید

حتی اگر تصاویر خوبی در اینستاگرام خود پست می‌کنید بهتر است که برای بیشتر دیده شدن استراتژی خوبی داشته باشید. در ادامه چند نکته در مورد شیوه‌های جذب فالوئر بیشتر در اینستاگرام را می‌نویسم:

– از #هش‌تگ‌‌ها استفاده کنید

افراد زیادی (از جمله من) با استفاده از هش‌تگ‌های اینستاگرام به دنبال تصاویر مورد نظر خود می‌گردند. من خودم بخش زیادی از ایران را با اینستاگرام دور زدم و اعتراف می‌کنم اگر هش‌تگ ها نبودند به هیچ‌عنوان نمی‌توانستم با مکان‌های زیبا اما دور افتاده ایران آشنا شوم. حال فرض کنید افراد زیادی با استفاده از این هش‌تگ‌ها به دنبال محصولات یا تصاویری که شما پست می‌کنید هستند. پس بهتر است برروی استفاده از هش‌تگ‌های مختلف فکر کنید و ببینید که چه هش‌تگ‌هایی می‌تواند برای شما مفید باشد و کاربران ممکن است چه چیزهایی جست‌وجو کنند.

همچنین بخوانید:  چرا در وبلاگ‌نویسی شکست می‌خوریم و آن را ادامه نمی‌دهیم؟

ضمنا بهتر است که از هش‌تگ‌های خاص‌تر استفاده کنید. به خاطر سرعت بسیار بالای بروز شدن هش‌تگ‌ها شاید شانس جذب کاربران کمتر شود. اما باز هم بهتر است که ترکیبی از هش‌تگ‌های کمی طولانی و دارای چند بخش به همراه هش‌تگ‌های تک بخشی استفاده کنید.

اگر فکر می‌کنید که هش‌تگ‌هایی که در caption تصویر می‌نویسید ممکن است باعث طولانی‌تر شدن آن شود، هش‌تگ‌ها را برای خود کامنت بگذارید.

۵- ارتباط با مشتریان در توییتر

قدم بعدی پس از جذب فالوئر و ارسال تصاویر خوب، ایجاد ارتباط قوی با طرفداران یا مشتریان است. نکته جذاب ماجرا اینجاست که پست‌های اینستاگرام حدودا باعث برقراری ۳.۳۱٪ ارتباط با طرفداران می‌شود؛ در حالی که صرفا ۷ کاربر به ازای هر ۱۰۰۰۰ فالوئر توییتر شما با توییت‌تان ارتباط برقرار می‌کنند.

حالا بهتر است در مورد افزایش ارتباط با کاربران چند نکته‌ای را بنویسم:

– توضیحات موثری بنویسید

درست است که تصویر بخش مهم کار را انجام می‌دهد، اما نوشتن توضیحات خوب برای تصویر خوب باعث ایجاد رابطه بهتری با کاربران می‌شود که نباید از دستش داد. از طرفی می‌شود توجه آنها را بیش از پیش جلب کرد و از آنها برای شرکت در بحث‌ها پیرامون تصویرتان استفاده کرد.

بسیاری از برندها از Call to actionهای ساده استفاده می‌کنند. به طور مثال می‌توانید صراحتا در مورد تصویر نظر اشخاص را بپرسید. اما سعی کنید برای تصاویر توضیحات طولانی ننویسید. کاربران ترجیح می‌دهند که در چند کلمه منظور شما را بفهمند و از آن رد شوند یا با آن ارتباط برقرار کنند. اینستاگرام مکانی برای نوشتن متون طولانی نیست؛ می‌توانید متون طولانی را به فیس‌بوک یا وبلاگتان منتقل کنید.

– از مسابقات اینستاگرامی استفاده کنید

می‌توانید با بودجه مناسبی یک مسابقه اینستاگرامی برگزار کنید. حتما ایده‌های زیادی برای پیاده‌سازی این مسابقات به ذهنتان می‌رسد. ۷۰٪ کاربران اینستاگرام حداقل یک بار در مسابقات شرکت کرده‌اند. البته خاطرتان باشد که اگر کاربران حداقلی برای برگزاری مسابقه را ندارید دست نگه‌ دارید. برگزاری یک مسابقه و شکست خوردن در پروسه برگزاری آن می‌تواند بیشتر به ضرر شما باشد.

– به نظرات افراد پاسخ دهید

کاربران زمانی که برای شما نظری می‌نویسد توقع دارند شما به آن کامنت پاسخ دهید. نوشتن پاسخ برای کاربران باعث افزایش سطح اعتماد و رضایت از شما می‌شود و البته باعث ایجاد روابط بهتری بین شما و طرفدارانتان می‌شود. این قضیه برای اکانت‌های شخصی هم صدق می‌کند؛ اگر فردی ببیند که شما به کامنت وی پاسخ نمی‌دهید، دیگر برای شما کامنت نمی‌گذارد و احتمالش هست که از شما ناراحت شود.

۶- بهترین زمان ارسال را انتخاب کنید

اینستاگرام نیز همانند دیگر شبکه‌های اجتماعی در زمان‌های مختلف می‌تواند بازده‌ مختلفی برای شما داشته باشد پس بهتر است که زمان‌های مختلف را بررسی کنیم و بهترین زمان برای ارسال تصاویرمان را انتخاب کنیم. می‌شود با نگاهی به سبک زندگی افرادی که هدف گرفته‌ایم این زمان را پیدا کرد. مثلا اگر شما هدفتان جوانان است به احتمال قوی ساعت ۸ صبح الی ۲ ظهر زمان مناسبی برای ارسال تصاویر نیست چون افراد هدف شما در مدرسه یا دانشگاه به سر می‌برند.

باید زمان‌های مختلف را بررسی کنید تا ببینید کدام یکی بازخورد بیشتری برای شما داشته است. البته باید این مسئله را هم در نظر داشته باشید که تعداد پست‌های ارسالی شما در هر هفته نیز می‌تواند روی روابطتان با افراد تاثیرگذار باشد. نباید زیاده‌روی کنید و نباید هم آنقدری کم پست کنید که شانس جلب توجه کاربران کم شود.

چند نکته فوق صرفا شروعی در دنیای بازاریابی با اینستاگرام بود. این شیوه بازاریابی نیز همانند دیگر شیوه‌ها نیازمند بررسی، تحقیق و آزمایش است و باید در نظر داشت که هر حیطه، فعالیت‌های مورد نیاز خود را می‌طلبد و نمی‌شود برای همه یک نسخه صادر کرد. از طرفی بهتر است که حتما سری به صفحات برندهای محبوب بزنید و با استفاده از مهندسی معکوس، ایده‌های خوبی برای بازاریابی در این شبکه دوست‌داشتنی بیابید.

تولید داخلی با برند خارجی

عرضه کالای تولید داخل با برند خارجی و مقصر بودن تولیدکنندگان در کاهش استقبال مصرف‌کنندگان از تولید داخل را نمی‌توان در کاهش موفقیت محصولات داخلی نادیده گرفت .

موضوعی که به اذعان تولیدکنندگان رنگ واقعیت به خود گرفته و مصرف‌کنندگان داخلی را به استفاده از کالاهای مشابه خارجی سوق داده است .دست‌اندرکاران صنایع پرمصرف امروزی نظیر لوازم خانگی، مبلمان، منسوجات و پوشاک و حتی لوازم صوتی و تصویری معتقدند که تولیدکنندگان عامل اصلی جذب مشتری هستند و در برخی موارد پراندن مشتری! هرچند که به گفته آنها تولیدکننده در فرآیند تولید محصول دچار مشکلاتی می‌شود که کیفیت را کاهش می‌دهد اما در نهایت خود اوست که می‌تواند برای حفظ حیات اقدام کند. با این‌که عوامل بیرونی را نیز باید به مشکلات تولیدکننده اضافه کرد، اما فعالان صنعتی به صراحت معتقدند که خود تولیدکنندگان مردم را به سمت استفاده از کالاهای خارجی سوق می‌دهند .

برندهای داخلی و طول عمر آنها 

معمولا برندهای بزرگ و جهانی ابتدا در کشورهای زادگاه خود پذیرفته شده و معروف میشوند سپس وارد سرزمینهای دیگر می شوند. برندی که در سرزمین زادگاهش عمر کوتاهی داشته باشد، ضعیف شود، در تغییرات بازار انعطافپذیری کافی نداشته باشد و نتواند خود را به روز نگه دارد، چگونه میتواند وارد بازارهایی خارج از مرز جغرافیایی خود شود.
برندهایی نظیر علاءالدین، ارج، آزمایش، پفک نمکی مینو، شیک، کفش ملی، کفش بلا، ژیان و پیکان مثالهایی از برندهای قدیمی داخلی هستند که منحنی عمر آنها پس از رسیدن به مرحله افول با مرگ دست و پنجه نرم میکنند و یا با مرگ مواجه شده اند .
متاسفانه در ایران به سختی میتوان برندی داخلی را پیدا نمود که قوی شده و وارد بازارهای جهانی شود، هرچند برخی برندها به جایگاهی قابل قبول در بازار داخلی دست یافته اند اما تا حضور در بازارهای جهانی و چندملیتی هنوز راه زیادی وجود دارد. ریشه یابی و آسیب شناسی این مساله جای بحث زیادی دارد و نیازمند بررسی و تحقیقات ریشهای و دقیقی با محوریت مسایل بازاریابی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است .

جایگاه برند ایرانی در بازار داخلی و کشور‌های هدف 

برای هویت و معنی برند، ابعاد مختلفی در نظر گرفته شده است. این ابعاد شامل اجزای ظاهری و گرافیکی برند، شخصیت برند، ارتباط برند با مخاطبان، فرهنگ، کیفیت و سایر عوامل است. یکی از مهم‌ترین عوامل تشکیل دهنده تصویر، هویت برند است. تلاش برای تقلید باعث می‌شود تا مدیران، هویت برند خود را فراموش کرده و همرنگ جماعت شوند. با فرصت طلبی و عامه پسندی، برند جوهر اصلی خود را از دست می‌دهد و باعث می‌شود تا برند تبدیل به ظاهر بزک کرده ای باشد که هیچ معنایی ندارد .
هویت می‌تواند بیانگر کیفیت برند باشد. در دنیای کنونی هویت برند یک اصل است و همه از این اصل پیروی می‌کنند. در ایران نیز تلاش‌هایی برای حفظ هویت برند ایرانی صورت گرفته است که در ادامه می خواهیم تا حدودی علت کمبود برندهای مطرح ایرانی در بازارهای جهانی را کنکاش کنیم .

تخلف تولیدکننده مشتری را می‌پراند! 

در چند سال گذشته تولیدکنندگان تنها به فکر تولید بودند و برخی از آنها به کیفیت تولیدات خود توجهی نکردند ضمن آنکه هزینه‌های آنها نیز افزایش یافته بود که این امر خود یکی دیگر از دلایل بی‌توجهی به تولید بود .
با توجه به ایجاد بازار رقابتی در تولید محصولات در داخل کشور، در برخی موارد دیده می‌شود که پایین بودن کیفیت تولیدات داخل مصرف‌کننده را به سمت کالاهای خارجی می‌کشاند این در حالی‌است که این توانایی در تولیدکنندگان داخلی وجود دارد که محصولی با کیفیت صادراتی تولید کنند .
تاکنون مشاهده نشده که محصولات داخلی با کیفیت بالا به نام محصول خارجی به فروش برسد، برخی از شرکت‌های داخلی فعال در این صنعت زیر نظر شرکت‌های خارجی اقدام به فعالیت و تولید می‌کنند براین اساس نمایندگان این شرکت‌ها به صورت دوره‌ای از خطوط تولید و فناوری تولید این شرکت‌ها بازدید می‌کنند تا ادامه فعالیت بر‌اساس استانداردهای تدوین شده از سوی شرکت خودشان صورت گیرد.
با توجه به افزایش نرخ ارز در چند وقت اخیر نیز می توان گفت ، تولیدکننده هزینه‌های سربار تولید و بهره‌های بانکی بالایی را متحمل می‌شود این در حالی‌است که وار‌دکننده هیچ یک از این هزینه‌ها را پرداخت نمی‌کند و واردات محصول برای او تنها سود به همراه خواهد داشت .
مهمترین عاملی که نباید به راحتی از کنار آن گذشت این است که کیفیت را مشتری تعیین می‌کند، اما برخی از کارشناسان بازاریابی نظر متفاوتی دارند. آنها معتقدند که کیفیت محصولات داخلی و میزان استقبال از این محصولات را خواست مشتری تعیین می‌کند.

تولیدکنندگان ایرانی کیفیت جهانی دارند اما تولید نمی‌کنند!

تولیدکننده ناگزیر به تولید کالای با کیفیت است (بررسی موردی کالاهای داخلی) 

با نگاهی به تولیدکنندگان و صادرکنندگان مبلمان، با توجه به نبود فرهنگ مصرف کالای داخلی در کشور، قدرت رقابت تولیدکنندگان داخلی افزایش یافته و کیفیت محصولات تولید داخل در حدی است که کالای خارجی به پای آن نمی‌رسد. طبق اعلام دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان مبلمان هم‌اکنون مصرف‌کنندگان صنعت مبلمان تمایل زیادی به استفاده از محصولات داخلی دارند اما به دلیل بالا بودن قیمت محصولات داخلی ناگزیر از خرید محصولات مشابه خارجی هستند. هم‌اکنون رقابت در صنعت مبلمان افزایش یافته و تولیدکنندگان در این بازار رقابتی ناگزیر از تولید با کیفیت هستند که این امر نیز به وقوع پیوسته است.
اما با توجه به فرهنگ استفاده از کالای خارجی بین مصرف‌کنندگان داخلی، که کیفیت بالا و تنوع محصولات داخلی نشان از موفقیت تولیدکنندگان مبلما‌ن دارد، می توان اذغان داشت که این موضوع در کنار بالا بودن قیمت تمام‌شده باعث شده که مصرف‌کنندگان به کالاهای خارجی روی بیاورند. صنعت مبلما‌ن از جمله صنا‌یعی است که فرهنگ استفاده از تولید داخل در آن شکل گرفته و مصرف‌کنندگان تمایل زیادی به استفاده از محصولات داخلی دارند .

برندسازی یا بازاریابی؟

آیا تا به حال به تفاوت بین برندسازی و بازاریابی فکر کرده اید؟

بدون شک این دو باهم مرتبط می باشند اما تفاوت های ظریفی بین آنها وجود دارد. اگر در حوزه کسب و کار مشغول فعالیت هستید، لازم است بصورت کامل و با جزئیات کامل این دو را درک کنید، در اینصورت قادر خواهید بود بطور کارا از هر دو استفاده نمایید.

در ادامه بررسی دقیق تری از تفاوت میان بازاریابی و برندسازی ارائه می دهیم.

برندسازی چیست ؟

با پاسخ به لیست سوالات زیر ، مفهوم برندسازی را درک خواهید کرد.

 

ارزش های و اصول محوری شما چیست؟

بیانیه ماموریت شما چیست؟

چه چیزی باعث شده تا کسب وکاری راه اندازی کنید؟

قصد دارید به مخاطب هدف خود چه محصول یا خدماتی ارائه دهید؟

چه چیزی شما را نسبت به بقیه منحصربفرد می سازد؟

فرهنگ درونی شرکت شما چیست؟

ویژگی های ارتباطاتی شما چیست؟

وقتی فردی در مورد شرکت شما بشنود، دوست دارید در مورد شرکت شما چطور فکر کند؟

دوست دارید وقتی مردم در مورد شرکت شما فکر می کنند، چه احساسی داشته باشند؟

دوست دارید مشتریان شمارا به عنوان یک شرکت چگونه توصیف کنند؟

برند سازی یعنی اینکه شما چه کسی هستید و چگونه می خواهید خود را به محیط بازار معرفی کنید. بازاریابی یعنی ارزش ها و چیزهایی که شما حمایت می کنید، چگونه مشتریان  و مشتریان بالقوه شما را درک می کنند. برندسازی شامل چیزهایی نظیر لوگو، وب سایت و لیست قیمت ها، ارزش ها، پیامتان می شود.

 

برندسازی

برندسازی تاکتیک کشیدن (pull) است.

برندسازی استراتژیک است-چشم انداز، استراتژی، اجرا،  تکامل

برندسازی کمک به وفادارسازی مشتریان می کند.

برندسازی از راه ساده سازی محقق می شود.

برندسازی اعتماد نسبت به سازمان را افزایش وتقویت می کند.

برند سازی با تاثیر گذاری بر ذهن، تصمیمات خرید را تحت تاثیر قرار می دهد.

 

بازاریابی چست؟

بازاریابی ابزاری است که شما از آن برای ارائه پیام برندتان استفاده می کنید. بازاریابی بطور پیوسته در طول زمان تغییر و به بازار عرضه می شود، درست مثل محصولات و خدماتی که شما ارائه می دهید. بازاریابی بطور مستقیم و ویژه ای بخش های مخاطب هدفتان را نشان می رود، که همه این موارد از ارزش های محوری برندتان پشتبانی و حمایت می کنند.

 

بازاریابی تاکتیک حول دادن (push) است.

بازاریابی تاکتیکی است- سنتی، دیجیتال و نامتعارف

بازاریابی مشتریان را کشت می کند.

بازاریابی ارتباطات تک به تک  است، و مهم نیست  به چه شکل باشد.

بازاریابی محصولات و خدمات یک برند را در بازار ترویج می کند.

بازاریابی می تواند بر تصمیمات انی مشتریان برای خرید تاثیر بگذارد.

 

بازاریابی وسیع و گسترده است و می تواند وجهه ای صمیمی، خنده دار و یا جدی، همچنین می تواند ترکیبی از متون، کلمات کلیدی، تصاویر، چارت ها، نمودارها و ویدوئوها باشد. بازاریابی با روش های مختلف چه بصورت آنلاین یا آفلاین اجرایی می شود که رایج ترین این روش ها در زیر لیست شده است:

Seo(بهینه سازی موتور جستجو)

بازاریابی محتوا

بازاریابی رسانه اجتماعی

بازاریابی به ازای کلیک

بازاریابی موبایل

تلویزیون

رادیو

کمپین های کاغذی(چاپی)

درهرحال، روش های آفلاین و آنلاین زیادی در بازاریابی وجود دارد که می توانید در کمپین های بازاریابی خود از آن استفاده کنید. شما درحالیکه ممکن است از شیوه های متعدد بازاریابی استفاده کنید، و هر ساله ممکن است تغییرات چشمگیری این شیوه ها داشته باشد و شیوه های جدید تری نمو پیدا کند، اما برند شما همیشه ثابت باقی خواهد ماند.

 

ابتدا بازاریابی است یا برندسازی؟

آنها رابطه مستقیمی با یکدیگر دارند

 

برندسازی مرکز یا هسته استراتژی بازاریابی است، لذا برندسازی اول می آید، حتی اگر در مرحله استارت آپ باشید، لازم است قبل از اینکه شیوه ها، ابزارها، استراتژی ها و تاکتیک های ویژه بازاریابی خود را طراحی و بکار گیرید، ابتدا لازم است مشخص کنید که شما به عنوان یک برند چه کسی هستید(هویت خود را مشخص کنید)

برند شما چیزی است که باعث برگشت مشتریان به سمت شما می شود، مبنای وفادارسازی مصرف کنندگان خواهد بود.

با ظهور شیوه های بازاریابی و پاسخ به روندهای فرهنگی و صنعتی موجود، برندسازی تغییر نمی کند و ثابت باقی می ماند. اگر برندتان را دچار تغییر و تحول کنید در واقع معمولا به رشد یا توسعه خدمات واکنش نشان می دهید. در واقع شما به ندرت اصول اصلی، ماموریت یا ارزش هایتان را تغییر می دهید.

تفاوت اصلی بین برندسازی و بازاریابی این است که بازاریابی ارزش های مورد نظر را ترویج می دهد در حالیکه برندسازی آنها را تقویت می کند.

بدون برندسازی شما ممکن است موفق شوید، اما با برندسازی موفقیت شما تقریبا بمراتب تضمین می شود. همه ساختارهای برند نقطه آغاز و مبنای قوی دارند و درک تفاوت بین بازاریابی و برندسازی به شما امکان می دهد تا مبنای یا بنیاد برندسازی خودتان را ایجاد کنید – درحالیکه بازاریابی، تعمیم و توسعه از طریق بازاریابی را در بر می گیرد.

منبع: brandabout

۷ فن برندسازی در رسانه های اجتماعی

برای اینکه بتوانید برند خود را زبان زد عام و خاص کنید، باید به این نکته توجه کنید که روش زندگی مردم تغییر کرده است. مردم به رسانه های اجتماعی تمایل بسیار زیادی پیدا کرده‌اند و شما هم باید مطابق با نیازهای آنها رفتار نمایید تا بتوانید کسب و کاری موفق داشته باشید.

۷ اقدامی که باعث می‌شود بتوانید با کاربران خود ارتباط موثرتری برقرار کنید شامل موارد زیر است:

۱- اطلاعات به روز رسانی شده

محتویات و اطلاعات مربوط به شرکتتان را در رسانه های اجتماعی مانند (Facebook، LinkedIn، Twitter ،Instagram و Pinterest) مرتباً به روز رسانی کنید. سعی کنید تصویر لوگوی‌تان در این رسانه‌ها حرفه‌ای و خیره‌کننده باشد تا مخاطبان را به خود جذب کنید.

۲- هر روز پست بگذارید

سعی کنید هر روز حداقل یک پست در رسانه های اجتماعی خود قرار دهید. اگر وقت این کار را ندارید افرادی را استخدام کنید تا این کار را برایتان انجام دهند. اگر چیز جدیدی برای مخاطبان خود نداشته باشید آنها را از دست خواهید داد. کاربران فضای مجازی بی‌وفا هستند.

۳- رقیبان خود را “follow” کنید

این موضوع بیشتر در Twitter و Instagram کاربرد دارد. نه تنها باید خود رقیبان را follow کنید، بلکه باید پیروان این رقیبان را هم follow کنید. این کار باعث می‌شود که خیلی از آنها شما را follow back کنند و تعداد کاربران شما فزایش یابد.

۴-همیشه به سوالات کاربران جواب دهید

زمانی که یکی از کاربران شما سوالی را مطرح کردند شما تنها چند ساعت وقت دارید که پاسخ آنها را دهید. اگر هم نیاز است که سوال آنها به صورت خصوصی داده شود حتماً در پستی ذکر کنید که جواب شما به صورت پیام خصوصی داده شد. این کار باعث می‌شود تا دیگران هنگام دیدن این پست متوجه شوند که شما به کاربران خود اهمیت می‌دهید و سوالات آنها بی‌پاسخ نخواهد ماند.

۵-پشتیبانی قوی داشته باشید

باید همیشه آنلاین باشید و مشکلات کاربران خود را بلافاصله برطرف کنید تا به آنها بگویید “شما برای ما محترم و باارزش هستید”. این کار را سایت‌های بزرگ دنیا از جمله Twitter، Instagram، Facebookانجام می‌دهند و کاربران حتی اگر نیمه‌های شب مشکلی داشته باشند این سایت‌ها بلافاصله جواب کاربر را این گونه می‌دهند: ”ما بسیار متاسف هستیم که شما با چنین مشکلی (ذکر مشکل) مواجه شده‌اید و ما صبح اول وقت این موضوع را بررسی خواهیم کرد.”

۶-چهره‌تان را به کاربران نشان دهید!

کاربران عاشق این هستند که ببینند پشت برند شما چه شخصیتی وجود دارد. جواب کاربران خود را با حساب کاربری شخصی خود بدهید تا این حس کنجکاوی آنها را برطرف نمایید. به عنوان مثال اگر شرکت شما خبر محصولی جدید را به مشتریان می‌دهد، شما اطلاعات دقیق‌تری از محصول بدهید و بگویید که زمان دقیق عرضه محصول چه روزی خواهد بود.

۷- “LinkedIn” را فراموش نکنید

در linkedin با مشتریان خود ارتباط شخصی برقرار سازید تا به آنها بگویید برایتان مهم و بااهمیت هستند. مطمئن باشید همین کاربران برای شما ایده‌های ناب و جالبی به اشتراک خواهند گذاشت.

گفت و گویی خوشمزه با جلیل تواضع، امپراتور آجیلی ایران

فضای مغازه پر است از آدم هایی که عازم سفرند و به گفته خودشان فقط آجیل تواضع را مناسب پیشکشی می دانند و خارجی های چشم بادامی که مشت مشت آجیل و برگه می خورند و حیران از این مهمان نوازی غیرمتعارف ایرانی، با قدح های پر از مغز بادام و پسته، عکس یادگاری می گیرند. از جوانی که پشت صندوق نشسته سراغ آقای تواضع را می گیرم. می گوید باید چند دقیقه ای صبر کنم و من از خدا خواسته مانند دیگر مشتریان مغازه شروع می کنم به ناخنک زدن. در ذهنم مدیر این امپراتوری خوشمزه را فردی جدی و خشک تصور می کنم که اگر جز این باشد چرخ این مجموعه نمی چرخد، اما ناگهان با سلامی گرم که با زبان شیرین ترکی مرا خطاب قرار داده مواجه می شوم. سرم را بر می گردانم و با پیرمردی خوش خلق و مهربان و ظاهری ساده مواجه می شوم که هیچ نشانی از تکبر و غرور در خود ندارد. از او می خواهم برای گفت وگو به فضایی خلوت تر برویم و او مرا به پشت مغازه راهنمایی می کند. در طول مسیر حاج جلیل تواضع از کاسه های بزرگ پر از آجیل مشتی برمی دارد و در جیبم می ریزد. اعتراض و امتناع بی فایده است. قرار است با این آجیل ها گفت وگو بانمک تر و خوشمزه تر شود. گوشه ای دنج را انتخاب می کند و گفت وگوی جذاب و خواندنی ما آغاز می شود.

جلیل تواضع متولد ۱۳۱۵ در چهارراه شهناز تبریز است. او که از ۷ سالگی درکنار تحصیل مشغول به کار بوده است، کودکی خود و آغاز فعالیتش را اینگونه تعریف می کند:

« زمان کودکی ما آجیل فروشی نبود و مردم معمولا خودشان در خانه میوه خشک می کردند یا خشکباری مانند گردو و بادام را می خریدند و پوست می کندند. پدربزرگ من که باغدار بود از سال ها قبل در کار خشک کردن میوه بود، اما پدرم آغازگر کار آجیل فروشی بود که با افتتاح مغازه ای شروع به عرضه برگه، سنجد، مغز بادام، گردو و نخودچی کشمش کرد. امروز کار به جایی رسیده که آجیل فروشی به لوکس فروشی تبدیل شده است. علاوه بر این پدرم ذرت هم بو می داد و کم کم آجیل مخلوط را هم به محصولاتش اضافه کرد.»

تواضع که از سال ۱۳۲۵ در مغازه پدر مشغول به کار بوده است درباره گسترش فعالیت هایش چنین می گوید: «من از سال ۱۳۲۵ همراه برادرانم در مغازه پدر مشغول کار بودیم، اما حدود ۳۰ سال پیش و بعد از ۳۸ سال تصمیم گرفتم این شغل را گسترش دهم. به همین دلیل راهی تهران شدم، البته قبل از آن در تهران هم آجیل تواضع بود، اما صاحبان آن کسانی بودند که از شهرت ما در تبریز استفاده کرده و در تهران آجیل فروشی راه انداخته بودند. در حال حاضر هم با اینکه ما نام تواضع را ثبت رسمی کرده ایم، اما در گوشه و کنار مغازه هایی هستند که همچنان با این نام فعالیت می کنند.»

او درباره اولین روزهای فعالیتش در تهران می گوید: «اوایل کار به دلیل کمبود جا و حساسیتی که روی کیفیت محصولاتم داشتم، هر روز یک وانت از تبریز مایحتاج ما را به تهران می آورد و به دلیل کیفیت بالا و آشنایی مردم با محصولاتمان از اول فعالیت با اقبال مشتریان روبرو بودیم تا جایی که امروز ۳شعبه پارک وی، نیاوران و سعادت آباد در تهران و چند شعبه در تبریز مشغول فعالیت هستند و کارخانه تواضع در کرج محصولات مورد نیاز فروشگاه ها را تهیه و توزیع می کند.»

جلیل تواضع با وجود اینکه ۷۷ سال سن دارد، اما همچنان فعال و سرحال است و از ساعت ۶ صبح تا هشت و نیم شب حتی جمعه ها مشغول کار است و صبحانه و ناهار را با کارکنانی که بعضی از آنها بیش از ۵۰ سال است کنارش هستند صرف می کند. او علاوه بر چنین حجم کاری بالایی دلایل دیگر موفقیتش را چنین عنوان می کند: «هر کسی پشتکار، وجدان، قناعت و توکل به خدا داشته باشد، حتما در کارش موفق است. انسان برای کار زاده شده و تا زمانی که سرپا و زنده است باید کار کند. من دو دختر و یک پسر دارم که به همین کار مشغول اند و مانند من فعالیت مداوم و بی وقفه?ای دارند.»

امروزه آجیل فروشی و آجیل شناسی برای خودش یک تخصص است. جلیل تواضع به کسانی که دوست دارند وارد این حرفه شوند هشدار می?دهد که این شغل سخت است و مراحل مختلف انتخاب، خرید، پاک کردن و نگهداری، هر کدام ریزه کاری های خودش را دارد پس برای آشنایی با این کار باید حداقل یک سال در این صنف کار کنند و خاک بخورند تا بتوانند با تمام فوت و فن های آن آشنا شوند. او همچنین معتقد است بهترین روش برای شناخت آجیل خوب توسط مشتری، خوردن و تست آن است. به همین دلیل است که وقتی مشتریان وارد فروشگاه های تواضع می شوند، می توانند هر چقدر که دوست دارند از خشکبار خوشمزه آن نوش جان یا به اصطلاح آن را تست کنند. تواضع اولین اصل کسب و کار را احترام به مشتری می داند و وقتی از او می پرسم اگر زمانی کسی داخل مغازه بیاید و بدون اینکه قصد خرید داشته باشد، مشغول آجیل خوردن شود چه می کنید، می گوید: «این اتفاق به ندرت پیش می آید، اما هرگز واکنشی نشان نمی دهیم و او را آزاد می گذاریم.» علاوه بر این جلیل خان یکی از ترفندهای بو دادن آجیل را هم به خوانندگان آموخت: «برای بو دادن آجیل در مقیاس خانگی بهتر است محلول غلیظی از آب نمک همراه آبلیمو و زعفران تهیه و حین بو دادن آجیل در قابلمه و روی شعله ملایم، کم کم این محلول را به آن اضافه کنید.»

برنامه روزانه آقای تواضع معمولا از ساعت ۶ صبح آغاز می شود. او صبحانه را کنار کارکنان صرف می کند و پس از آن معمولا مشغول رسیدگی به امور شعب، چک کردن جنس های تازه رسیده و بازدید از کارگاه می شود. یکی از نکات جالب کار او که حتما در پیشرفت کارش موثر است، استفاده از نظرات کارکنان برای بهبود و پیشرفت کار است. او می گوید: «ما برای ترکیب تمام آجیل های شور و شیرین فکر می کنیم و چون کارکنان با مشتریان ارتباط مستقیمی دارند، من حتما از نظر آنها استفاده می کنم.»

هرکجا نام تواضع به چشم بخورد تصویر آجیل و خشکبار ایرانی در نظرها نقش می بندد. حاج جلیل تواضع ۷۵ ساله از وارثان این نام بزرگ است که در چهارراه پارک وی تهران شعبه اصلی خشکبار و شیرینی فروشی تواضع را دایر کرده است.

*جدای از شغل پدرتان که آجیل فروشی است، ارتباط شما با این شغل از چه زمانی شکل گرفت؟ من زمانی که ۷ سالم بود هم درس می خواندم و هم کار می کردم در کنار پدرم که شغل شان آجیل فروشی بود. من خیلی ذوق داشتم و خیلی به این کار علاقمند بودم. وقتی از مدرسه برمی گشتم تا شب در آجیل فروشی پدرم کار می کردم. از اول هم به شغل دیگری فکر نمی کردم و دوست داشتم در این کار موفق بشوم و استعداد پشتکار هم داشتم و آینده را خیلی خوب و موفق می دیدم و خداوند هم خیلی به من لطف کرد.

*به عنوان کسی که در کسب و کار خودش موفق است و یک جورهایی تبدیل به برند شده است تعریف کامیابی از نگاه شما چیست؟ خیلی ها پول زیادی دارند ولی موفق نیستند. به عقیده من، هرکس کارش را خوب انجام دهد و بین مردم اعتبار داشته باشد در زندگی موفق است.

*و دلیل موفقیت برند تواضع؟ دلیل موفقیت تواضع در این است که تمام انرژی روی همین کار است. مثلا من کارم آجیل فروشی است. دنبال کار ساختمان سازی نمی روم و تخصصی در همین زمینه کار می کنم. تفاوت تواضع با آجیل فروشی های دیگر در این است که محصولات شناخته شده ای را که از تمام نقاط ایران به دست ما می رسید به مشتریان می دهیم. بهترین خشکبارها، قیصی ها، گردوها، فندق ها، بادام ها و… مختص ماست. در ضمن دخترم هم کیک های بسیار خاص و خوش مزه ای درست می کند که در قسمت قنادی موجود است.

*آجیل شب عید شما چگونه است؟ آجیل عید ۲ نوع است؛ آجیل چهارشنبه سوری و آجیل عید نوروز. آجیل عید نوروز بادام و پسته، تخمه ژاپنی، تخمه کدو، بادام کاغذی مغز فندق، بادام زمینی است و آجیل چهارشنبه سوری ۲ نوع کشمش، بادام کاغذی، گردو، فندق، باسلوق، انجیر و جوز قند است.

*چه مقدار از وقت تان را به کار اختصاص می دهید؟ من در شبانه روز از ۶:۳۰ صبح تا ۹ شب کار می کنم و هیچ وقت خسته نمی شوم، عاشق کارم هستم. اگر چند روزی کار نکنم می دانم که افت می کنم. من دوست زیادی ندارم و در سال چند باری به مسافرت می روم تا تنوعی باشد. ولی بزرگ ترین تفریح من در زندگی کار من است.

*نحوه رفتار شما با مشتریان چگونه است؟ پدرم خیلی دست و دلباز بودند. در آن زمان که حدود ۹۰ سال پیش است هر زمان کسی ۳ گرم که آن موقع مقدار زیادی بود تخمه می خرید ایشان چندتا پسته روی آن می ریختند. از آن زمان یاد گرفتیم و عادت کردیم که این کارها را بکنیم. همین حالا هم که مشتری ها به مغازه می آیند و از محصولات میل می کنند ما خیلی خوشحال می شویم و این از ویژگی های تواضع است. در طول همه این سال ها با کار کردن در این شغل، خاطرات زیادی در ذهنم ثبت شده است.

بهترین خاطره خوش دوران بچگی من این است که از همان اول به فکر کار بودم و دنبال کارهای بد و ناپسند نرفتم و از این بابت خیلی خوشحالم و بهترین خاطره که از دوران عید نوروز دارم، زمانی بود که پدر و مادرم در قید حیات بودند و ما دور هم جمع می شدیم و پدرم به من عیدی می داد. بهترین روزهای زندگی بود که دور جمع هم بودیم. پدر و مادرم خیلی به ما علاقه داشتند و خیلی خوب ما را اداره می کردند و آنها نقش مهمی در موفقیت من داشتند. مادرم در منزل جنس های مغازه را تمیز می کرد و پدرم در مغازه زحمت می کشید و کار می کرد و ما هم به همین ترتیب راه آنها را ادامه دادیم. پسرم و نوه ام امید هم در کنار من هستند و ما با هم کار می کنیم.

همه خانواده من این کار را دوست دارند. دختران من در قسمت قنادی کار می کنند. در کنار آجیل فروشی،یک انباری بود که ما تصمیم گرفتیم آن را قنادی کنیم تا مردم راحت بتوانند خرید کنند. شیرینی هایی که در قنادی داریم خیلی خاص هستند. از بعضی از شهرها هم شیرینی می آوریم مانند باقلوای یزد، شیرینی های قزوین، گز اصفهان، سوهان قم و نان برنجی کرمانشاه. میوه های خشک شده هم داریم. در زمان های گذشته میوه ها را دستی خشک می کردند ولی حالا به وسیله دستگاه های مخصوص میوه ها را خشک می کنند. خداوند در تمام این سال ها به من لطف داشته و از خداوند می خواهم تا زمانی که سالم هستم بتوانم خدمت کنم.

*عامل موفقیت تواضع: اشرف کتانچی همسرم عامل موفقیت من است. من کارم را خیلی دوست دارم. زمانی که تازه ازدواج کرده بودیم همیشه شب دیر می آمدم شب های عید و چهارشنبه سوری او تنها در جمع خانواده بود و اعتراضی نمی کرد. پدرم دوست نداشت که خانم ها به مغازه بیایند. آنها در خانه حضور موثری داشتند و بعضی از محصولات موردنیاز مغازه در خانه آماده می شد و همین حالت های کدبانوهایی مثل همسرم و مادرم باعث پیشرفت و دلگرمی ما در مغازه بود.

من از ۶ صبح بلند می شدم و کار می کردم. حتی  الان هم من در ۷۵ سالگی همین طور هستم. این روزها همسرم شب عیدها به مغازه می آید و به غیر از مدیریت خانه، امور مغازه را هم اداره می کند. اشرف همسرم، سهیلا دخترم و علی پسرم در مغازه مرا همراهی و کمک می کنند.

*تفاوت انسان ها و عوامل کامیابی؟ تفاوت زندگی در گذشته با امروز بسیار زیاد است. انسان ها هم متفاوت هستند. یک سری از آدم ها تحمل می کنند و یک سری نه. من گاهی می بینم که همسرم خسته شده و تحملش کم است رعایت حالش را می کنم و صبر می کنم تا خستگی اش در برود و حوصله اش برگردد. ما ۴۰ سال با هم زندگی کرده ایم و تا به حال انسانی مثل او در زندگی ام ندیده ام. پدر همسرم در کار پارچه بودند و هر وقت یاد اخلاق های ایشان می افتم دلم می گیرد.

رفتارهایش درس زندگی بود. همسرم ۱۴ ساله بود و من حدود ۲۹ ساله که ازدواج کردیم. الان ۷۵ ساله هستم و همسرم ۵۸ ساله… یکی از دلایلی که این روزها دختر و پسرهای جوان دچار مشکل می شوند این است که درآمدها کم شده است و جوابگوی نیاز خانواده نیست. زمان قدیم، درآمد زندگی را می چرخاند اما امروزه کم بودن حقوق ها و دستمزدها و بالابودن مخارج زندگی مثل کرایه خانه و هزینه های خورد و خوراک باعث می شود که زن ها و مردها حوصله یکدیگر را نداشته باشند. قدیم بیرون غذا می خوردیم ۳ یا ۵ تومان می شد اما الان نفری ۳۰، ۴۰ هزار تومان پول یک وعده غذاست. پس زندگی ها فرق کرده… انسان ها فرقی نکرده اند. هیچ کس به تنهایی ترقی نمی کند.

همسرم کمک روحی من بود. وقتی مشکلی برای من پیش می آمد ایشان مرا کمک می کنند و به من آرامش می دهند. هر مردی که خیلی موفق است همسر خوبی دارد. ایشان مدیریت خوبی در خانه دارند و مواقعی که کار من خیلی زیاد است در مغازه هم به من کمک می کند. ایشان در سفارشات به من کمک می کنند که چه چیزهایی در مغازه داشته باشیم و چه مقدار نمک بزنیم و در بو دادن آجیل ها  نظارت دارند. از زمانی که قنادی تواضع را افتتاح کرده ایم همسرم و دخترم بعضی از شیرینی ها و کیک ها را آماده می کنند و در مغازه می فروشیم. مثل کیک هویج که بسیار مشتری دارد…

از ابتدای ازدواج تا به حال همیشه در تمام مراحل زندگی و کاری با ایشان مشورت کردم و او همیشه ایده‌های خوبی به می‌دهد و همیشه عامل موفقیت من است به غیر از کمک‌های فکری شب‌های عید که سرمان خیلی شلوغ می‌شود به کمک می‌می‌آید. پدرم ۱۳۵ سال پیش نام تواضع را روی مغازه گذاشت و من به دنبال ثبت آن رفتم. نام خانوادگی من یوسف‌پور است و نام مغازه ما تواضع می‌باشد.
– زمانی که خیلی‌ها نام تواضع را روی مغازه خودشان گذاشتند پدرم عقیده دشت که بگذاریم آنها این کار بکنند تا به درآمدشان کمک کند ولی پدرم نمی‌دانست که تعداد آنها زیاد است و ما تصمیم داریم که آنها را از طریق قانون جمع کیم.
– ما هم‌اکنون ۴ شعبه در تهران داریم که در خیابان‌های سعادن‌آباد، نیاوران و ۲ تا شعبه در ولیعصر می‌باشد. ما در شیراز، شمال، اصفهان، قم و مشهد و خیی از شهرها نمایندگی داریم.
– خیلی‌ها پول زیادی دارند ولی موفق نیستند به عقیده من هر کس کارش را خوب انجام دهد و در بین مردم اعتبار داشته باشد در زندگی موفق است.
– دلیل موفقیت تواضع در این است که تمام انرژی روی همین کار است. مثلا من کارم آجیل‌فروشی است به دنبال کار ساختمان‌سازی نمی‌روم و تخصصی در همین زمینه کار می‌کنم.
– تفاوت تواضع با آجیل‌فروشی‌های دیگر در این است که محصولات شناخته شده‌ای که از تمام نقاط ایران به دست ما می‌رسد را به مشتریان می‌دهیم.
– بهترین خشکبارها قیصی‌ها، گردوها، فندق‌ها، بادام‌ها و… مختص ما می‌باشد.
– دخترم هم کیک‌های بسیار خاص و خوش‌مزه‌ای درست می‌کند که در قسمت قنادی موجود می‌باشد.
– آجیل عید ۲ نوع است. آجیل چهارشنبه سوری و آجیل عید نوروز.
– آجیل عید نوروز بادام و پسته ، تخمه ژاپنی، تخمه کدو، بادام کاغذی مغز فندق، بادام زمینی است و آجیل چهارشنبه سوری ۲ نوع کشمش، بادام کاغذی، گردو، فندق، باسلوق، انجیر، جوز قند می‌باشد.
– من در شبانه‌روز از ۶:۳۰ صبح تا ۹ شب کار می‌کم و هیچ وقت خسته نمی‌شوم ومن عاشق کارم هستم اگر چند روزی کار نکنم می‌دانم که افت می‌کنم من دوست زیادی ندارم و در سال چند باری به مسافرت می‌روم تا تنوعی باشد ولی بزرگ‌ترین تفریح من در زندگی کار من است.
– پدرم خیلی دست و دلباز بودند در آن زمان که حدود ۹۰ سال پیش است هر زمان کسی ۳ گرم که آن موقع مقدار زیادی بود تخمه می‌خرید ایشان چند تا پسته روی آن می‌ریختند از آن زمان یاد گرفتیم و عادت کردیم که این کارها را بکنیم.
– همین حالا هم که مشتری‌ها به مغازه می‌آیند و از محصولات میل می‌کنند ما خیلی خوشحال می‌شویم و این از ویژه‌گی‌های تواضع است.
– بهترین خاطره خوش دوران بچگی من این است که از همان اول به فکر کار بودم و دنبال کارهای بد و ناپسند نرفتم و از این بابت خیی خوشحالم.
– بهترین خاطره که از دوران عید نوروز دارم و زمانی بود که پدر و مادرم در قید حیات بودند و ما دور هم جمع می‌شدیم و پدرم به من عیدی می‌داد. بهترین روزهای زندگی بود که دور جمع هم بودیم. پدر و مادرم خیلی به ما علاقه داشتند و خیلی خوب ما را اداره می‌کردند. و آنها نقش مهمی در موفقیت من داشتند.
– مادرم در منزل جنس‌های مغازه را تمیز می‌کرد و پدرم در مغازه زحمت می‌کشید و کار می‌کرد و ما هم به همین ترتیب راه آنها را ادامه دادیم. پسرم و نوه‌ام امید هم در کنار من هستند و ما با هم کار می‌کنیم. همه خانواده من این کار را دوست دارند. دختران من در قسمت قنادی کار می‌کنند.
– در کنار آجیل فروشی انباری بود که ما تصمیم گرفتیم آن را قنادی کنیم تا مردم راحت بتوانند خرید کنند. شیرینی‌هایی که در قنادی داریم خیلی خاص هستند از بعضی از شهرها هم شیرینی می‌آوریم مانند باقلوای یزد شیرینی‌های قزوین گز اصفهان سوهان قم نان برنجی کرمانشاه.
– در زمان‌های گذشته میوه‌ها را دستی خشک می‌کردند ولی حالا به وسیله دستگاه‌های مخصوص میوه‌ها را خشک می‌کنند.
– من عاشق خوردن آجیل هستم و در روز آجیل و شیرینی‌های تازه می‌خورم. وقتی نزدیک سال تحویل می‌شود مقداری پول بین صفحات قران می‌گذارم و عیدی می دهم.
– خداوند در تمام این سال‌ها به من لطف داشته و از خداوند می خواهم تا زمانی که سالم هستم بتوانم خدمت کنم.

تفاوت زندگی در گذشته با امروز بسیار زیاد است. انسان‌ها هم متفاوت هستند. یک سری از آدم‌ها تحمل می‌کنند و یک سری نه. من گاهی می‌بینم که همسرم خسته شده و تحملش کم است رعایت حالش را می‌کنم و صبر می‌کم تا خستگی‌اش در برود و حوصله‌اش برگردد. ما ۴۰ سال با هم زندگی کرده‌ایم و تا به حال انسانی مثل او در زندگی‌ام ندیده‌ام.

پدر همسرم در کار پارچه بودند و هر وقت یاد اخلاق‌های ایشان می‌افتم دلم می‌گیرد. رفتارهایش درس زندگی بود. همسرم ۱۴ ساله بود و من حدود ۲۹ ساله که ازدواج کردیم. الان ۷۵ ساله هستم و همسرم ۵۸ ساله… یکی از دلایلی که این روزها دختر و پسرهای جوان دچار مشکل می‌شوند این است که درآمدها کم شده و جوابگوی نیاز خانواده نیست.

زمان قدیم، درآمد زندگی را می‌چرخاند اما امروزه کم بودن حقوق‌ها و دستمزدها و بالا بودن مخارج زندگی مثل کرایه خانه و هزینه‌های خورد و خوراک باعث می‌شود که زن‌ها و مردها حوصله یکدیگر را نداشته باشند. قدیم بیرون غذا می‌خوردیم ۳ یا ۵ تومان می‌شد اما الان نفری ۳۰، ۴۰ هزار تومان پول یک وعده غذاست. پس زندگی‌ها فرق کرده… انسان‌ها فرقی نکرده‌اند. هیچ کس به تنهایی ترقی نمی‌کند. همسرم کمک روحی من بود.

وقتی مشکلی برای من پیش می‌آمد یا پیش می‌اید ایشان مرا کمک می‌کنند و به من آرامش می‌دهند. هر مردی که خیلی موفق است همسر خوبی دارد. ایشان مدیریت خوبی در خانه دارند و مواقعی که کار من خیلی زیاد است در مغازه هم به من کمک می‌کند. ایشان در سفارشات به من کمک می‌کنند که چه چیزهایی در مغازه داشته باشیم و چه مقدار نمک بزنیم و در بو دادن آجیل‌ها نظارت دارند.

در این روزهایی که قنادی تواضع را افتتاح کردیم همسرم و دخترم سهیلا بعضی از شیرینی‌ها و کیک‌ها را آماده می‌کنند و در مغازه می‌فروشیم مثل کیک هویج که بسیار مشتری خاص دارد… از گذشته تا به امروز وجود همسرم باعث پیشرفت من است.
عامل موفقیت تواضع:
اشراف کتانچی همسرم عامل موفقیت من است. من کارم را خیلی دوست دارم. زمانی‌که تازه ازدواج کرده بودیم همیشه شب دیر می‌آمدیم شب‌های عید و چهارشنبه سوری او تنها در جمع خانواده بود و اعتراضی نمی‌کرد. پدرم دوست نداشت که خانم‌ها به مغازه بیایند اما آنها در خانه حضور خوبی داشتند و بعضی از محصولات مورد نیاز مغازه در خانه آماده می‌شد و همین حالت‌های کدبانوهایی مثل همسرم و مادرم باعث پیشرفت و دلگرمی ما در مغازه بود.

من از ۶ صبح بلند می‌شدم و کار می‌کردم. حتی الان هم در من ۷۵ سالگی همین‌طور هستم. این روزها همسرم شب‌ عیدها به مغازه می‌آید و به غیر از مدیریت خانه امور مغازه را هم اداره می‌کند. علی و اشرف همسرم سهیلا دخترم و علی پسرم در مغازه مرا همراهی و کمک می‌کنند.

با پایان گفت وگو از فروشگاه تواضع خارج می شوم و با خود فکر می کنم، وقتی یک پدربزرگ ۷۷ ساله روزی ۱۴ ساعت و نیم مشغول کار است، چرا بعضی از جوان ها اینقدر از سختی کار می هراسند و دنبال ثروت بی زحمت اند و اگر همه مردم یا حداقل بخش بزرگی از آنها این گونه با تلاش و پشتکار زندگی می کردند، سرزمین ما ایران اکنون چگونه بود و چه جایگاهی داشت؟

چگونه برند خودتان را در رسانه‌های اجتماعی تثبیت کنید

فواید تثبیت برند در رسانه‌های اجتماعی
ایجاد ارتباط موثر میان فلسفه‌ی کسب‌وکار و پیام برندتان کاری بسیار دشوار است. تلاش در جهت تثبیت پیام‌های‌تان می‌تواند شما را در کسب و گسترش مشتریان حامی و وفادار یاری کند. اگر همیشه تمرکزتان را معطوف به ارسال پیام‌های درست و مناسب نگه دارید، نحوه‌ی پاسخ مشتریان‌تان قطعا به شکلی قابل‌توجه تغییر خواهد کرد.
اگر برند بزرگ‌تان را به یک برنامه‌‌ی ارتباطیِ سازمان‌یافته و مناسب تجهیز کنید، از فواید زیر بهره‌مند خواهید شد:
    به کسب‌وکارتان شخصیتی منحصربه‌فرد و هویتی می‌بخشید که مشتریان می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند
    کسب‌وکارتان را یک سر و گردن از بی‌شمار برند دیگر متمایز می‌کنید
    قدرت‌تان را در بازار افزایش می‌دهید
    میزان تعهد و وفاداری مشتریان را بالا می‌برید
    جایگاهی مناسب برای برندتان ایجاد می‌کنید، و در نتیجه قیمت محصول‌تان را بالاتر می‌برید
روش‌های بازاریابی برای تثبیت برند در رسانه‌های اجتماعی
حضور برند شما در رسانه‌های اجتماعی نحوه‌ی عملکرد برندتان را با صدایی بلند به همگان ابراز می‌کند. امروزه اکثریت مصرف‌کنندگان پیش از آن‌که بخواهند از محصولات و خدمات یک برند استفاده کنند، در رسانه‌های برخط (آنلاین) در موردش تحقیق می‌کنند. اگر بتوانید حضوری جذاب در رسانه‌های برخط (آنلاین) داشته باشید، حتما می‌توانید آدمهای بیش‌تری را به دیدن تبلیغات و خرید محصول‌تان وادار کنید.
طراحی و عناصر گرافیکی
چهره‌ی برندتان از طریق لوگو، طرح، رنگ و دیگر عناصر طراحی تعیین و به نمایش گذاشته می‌شود. هویت بصری برند شما به شدت تحت تاثیر نحوه‌ی عملکرد این عناصر قرار دارند. فیس‌بوک و توییتر حاوی هزاران گزینه برای سفارشی‌سازی صفحه‌ی مخصوص‌تان هستند. شرکت شما می‌تواند از لحاظ بصری صفحه‌ای خیره‌کننده و جذاب خلق کند که به شکلی موثر منعکس‌کننده‌ی شخصیت و پیام‌تان باشد.
برخی دستورالعمل‌های کلی که در مورد برندسازی بصری باید به خاطر بسپارید، از این قرار هستند:
رنگ‌ها، لوگوها، و طرح‌ها‌ را در همه‌ی صفحات مربوط به برندتان ثابت و یکسان نگه دارید
در تولید محتوی نیز در همه جا از زبان و لحنی یکسان استفاده کنید
وب‌گاه رسمی، خبرنامه‌های رایانامه‌ای، و کارت ویزیت‌های‌تان باید طرحی ثابت و یکسان داشته باشند
سعی کنید در تمام فرآیندهای ارتباط با مشتریان انسجام بصری‌تان را حفظ کنید
به خاطر داشته باشید همیشه به رنگ‌آمیزی، نوع قلم (فونت)، و دیگر عناصر گرافیکی کاملا دقت و توجه کنید
محتوای پیام‌هایتان را ثابت نگه دارید
پیام‌های متناقض باعث می‌شوند مشتریان‌تان گیج شوند و به برندتان آسیب می‌زنند. بنابراین، ثابت نگه داشتن محتوای مطالبی که در کانال‌های رسانه‌ّهای اجتماعی به اشتراک می‌گذارید، بسیار مهم است. البته هرگز نباید کاربران‌تان را نیز با تکرار محتوای یکسان و مشابه خسته کنید. در اشتراک‌گذاری مطالب کمی تنوع داشته باشید؛ کاربران فیس‌بوک و کاربران توییتر از صفحات کسب‌وکاری انتظار الگوی ارسالی بسیار متفاوتی دارند.
هم‌چنین، طرفداران دوست ندارند دائما تبلیغ باران شوند. کمی خلاق باشید و از قدرت رسانه‌های اجتماعی، خلاقانه‌تر استفاده کنید. فیس‌بوک و توییتر می‌توانند چیزی بیش‌تر از جریان تبلیغاتی صِرف برای‌تان فراهم کنند.
محتویاتی را با رنگ‌وبوی برند و مرتبط با نوع کسب‌وکارتان نیز به اشتراک بگذارید
رسانه‌های اجتماعیِ برندهایی که دائما مشغول تبلیغ هستند یا فقط اطلاعات مربوط به محصولات‌شان را به اشتراک می‌گذارند، برای دنبال‌کنندگان کمی خسته‌کننده خواهد بود. ارسال محتوای مربوط به موضوعات مختلف بسیار اهمیت دارند؛ و البته نوع اطلاعات را باید با دقت انتخاب کرد. می‌توانید محتویات علمی، جالب و سرگرم‌کننده‌ی مورد علاقه‌ی دنبال‌کنندگان را به اشتراک بگذارید. با وجود این، نکته‌ی مهمی که در این میان باید به خاطر بسپارید این است که محتوای اطلاعاتی که ارسال می‌کنید باید با هویت و نوع کسب‌وکارتان هم‌خوانی داشته باشد.
برای مثال، اگر کسب‌وکارتان مربوط به سلامت یا تناسب اندام است، می‌توانید پیوندهایی (لینک‌هایی) در مورد تصاویر ورزشی یا مصاحبه با افراد شناخته‌شده در این زمینه به اشتراک بگذارید.
دائما در همه جا حضور داشته باشید
کاربران از طریق هزاران وب‌گاه و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند اطلاعات مربوط به برندتان را جست‌وجو کنند و به این ترتیب باعث تثبیت حضورتان در رسانه‌های اجتماعی شوند. شما نیز از طریق اتصال‌تان به همه‌ی رسانه‌ّهای اجتماعی و پیوندشان به یکدیگر پیام برندتان را قوی‌تر کنید.
این راهی مناسب است که از طریق آن می‌توانید با استفاده از بازدیدهای بالای‌تان در شبکه‌های اجتماعی، شهرت و اعتبارتان را در فیس‌بوک بهبود ببخشید.

منبع: http://bazdeh.org

شش گام برای بازتعریف برند در سال ۲۰۱۴

دنیای امروز مملو از برندهای گوناگون با ادعاهای بسیار و لوگوهای متنوع است. چگونه در این شرایط برند خود را در سال جاری برجسته نگه دارید؟
اگر می خواهید تعریف مجددی از برند سازمان خود در سال ۲۰۱۴ داشته باشید، در اینجا ۶ گام مهم که می تواند به شما در انجام این کار کمک کند را مورد اشاره قرار می دهیم. روندها در بازار مدام بالا و پایین می روند، اما این ۶ گام همواره کمک کننده هستند.

۱) با “چه” و “چرا” شروع کنید
اگر از ۱۰۰ بازاریاب حرفه ای برای تعریف “برند” سوال کنید، ۱۰۰ پاسخ متفاوت دریافت می کنید. برخی معتقدند برند همان شهرت است، برخی دیگر آن را به عنوان لوگو می شناسد و … البته این تعاریف اشتباه نیستند، اما جان کلام را بیان نمی کنند، چرا که آنها تنها از یک منظر بیرونی نگریسته شده اند.
برای شروع فرآیند تعریف برند باید به دو پرسش مهم “چه کاری انجام می دهم؟” و “چرا انجام می دهم؟”، پاسخ دهید. هدف اصلی و ادعای شرکت این است که همه جا، دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد و به صورت یک کل هماهنگ، تمام سازمان داخلی و بیرونی شرکت شما را شکل می دهد.
۲) درک نقش تعهد دهندگان، و مجریان پیمان ها و صاحبان قدرت
هنر واقعی یک برند، پایبندی به تعهدات است و این مسئولیت همه افراد در شرکت است. روزگار این که برند منحصر به بازاریابی باشد، گذشته است. کارکنان در فروش، عملیات، خدمات به مشتریان و توسعه باید از افرادی باشند که خود را ملزم به اجرای تعهداتش می کنند. البته نباید از نقش مدیریت ارشد در زمینه مشارکت و احساس تعلق به شرکت غافل شد.
۳) تحقیقات خود را بر داخل و خارج سازمان خود متمرکز کنید
تعهدی که می دهید باید بر مبنای قابلیت های درونی سازمان تان و نیازهای مشتریان باشد. بازاریابان در آگاهی از نیاز های مشتریان خبره هستند اما درک توانایی درونی شرکت نیز بسیار حیاتی است. شما باید این تحقیقات داخلی را در قالب مصاحبه و نظر سنجی از کارکنان تان کسب کنید. در واقع، کارمندان شما می توانند به نوعی بازتاب صدای مشتریان تان باشند.

۴) برجسته باشید
اگر می خواهید در میان خیل عظیم برندهای متنوع دنیای امروز تعامل منحصر به فردی با مشتریان داشته باشید، باید به نوعی خود را متفاوت و برجسته کنید. یعنی در صنعت برای خود جای مستحکمی را مستقر کنید. تعریفی از خود و اهداف تان داشته باشید و به طراحی به عنوان یک ابزار راهبردی فکر کنید.
۵) قبل از قبول هر گونه تعهد، به نحوه انجام آن فکر کنید
از لحاظ تاریخی، برنامه های تغییر در برند، شامل توسعه راهبردها و ارتباط آن با مخاطبان است. با این حال، بهترین سازمانها، آنهایی هستند که نقش مهم ارتباطات درونی و آموزش را تشخیص می دهند. بنابر این، برقراری ارتباط با کارکنان گام اول است و در گام بعدی باید از آگاهی کارکنان نسبت به تعهداتشان، اطمینان حاصل کرد. برای این اطمینان، می توان از فرآیندی به نام “تاخیر در انجام درخواست”، برای سنجش تجارب مصرف کننده گان از نحوه عمل کارکنان در پایبندی به تعهدشان، استفاده کرد.
۶) بلند مدت بیاندیشید
اگر تغییرات راهبردی می خواهید اعمال کنید، سه تا پنج ماه برای توسعه راهبردتان زمان می برد و سپس دو تا سه سال برای پیاده سازی آن. بنابر این، شما نیاز دارید تا برنامه تان را به صورت بلند مدت در نظر بگیرید.
باید به جذب، استخدام و آموزش کارکنانی که ارزش برند شما را به اشتراک می گذارند، بپردازید. این همچنین بدان معنی است که شما ممکن است مجبور به طراحی مجدد محصولات یا فرآیندها باشید. حتی ممکن است به ایجاد یا از بین بردن زیر ساخت های خاص و یا جایگزینی هنجارهای فرهنگی خاص در سازمان تان نیز بپردازید. شما همچنین باید به طور منظم، اینکه آیا شرکت شما به طور فزاینده به تعهدات خود پایبند است، و این که آیا وفاداری در میان مصرف کنندگان، اولویت برند است را مورد ارزیابی قرار دهید.
در دراز مدت، شما باید به طور مستمر نحوه تکامل برند را رصد کنید و آنرا همواره جدید نگه دارید. این تحول ممکن است نوع صورتبندی برند، تبلیغات و یا تجربه آنلاین اینترنتی را شامل شود. دیدگاه های درونی و بیرونی به برند را در برنامه های مربوط به بازتعریف برند بگنجانید. در واقع، حفظ اعتبار بلند مدت یک برند از برپایی آن مهم تر و سخت تر است، پس دقیق تر بدان بیاندیشید.

منبع: ibazaryabi.com

هفت اشتباه کسب و کاری

هدف اصلی در هر کسب‌و‌کار دستیابی به پیشرفت و ترقی است که می‌تواند در ابعاد مختلفی مانند سود، درآمد، سهم‌بازار، نام‌تجاری، تاثیرات اجتماعی و .. صورت‌پذیرد. مسیر پیشرفت بسیار ساده است، عامل مورد نیاز در این راستا ابتکار و نوآوری است، به‌این‌صورت که شما چیز جدید یا بهتری را در غالب محصول، خدمات، راه‌حل و … ارائه می‌کنید و آن‌را به فردی بهتر یا جدید مانند بازارها، گروه‌ها و… می‌فروشید.این کار ساده به‌نظر می‌رسد اما در واقع این‌گونه نیست، چراکه هفت موضوع اساسی وجود دارد که اگر آنها را انجام دهید باعث می‌شود روند پیشرفت شما با آنچه تاکنون بوده کاملا متفاوت شود. اما امیدوار باشید، چراکه روش‌های ساده‌ای وجود دارد که با انجام آنها می‌توانید از اضطراب و نگرانی که همواره با فعالیت‌های گسترده و بی‌نظم همراه است نجات یابید و به پیشرفت ارزشمندی دست یابید.

۱. اعتقاد به اینکه می‌توانید آینده را پیش‌بینی کنید.

احتمال به‌ثمر رسیدن کسب‌و‌کارهای جدید و با خلاقیت، در آینده بیشتر است اما فعلا اطلاعاتی از زمان آن در دست نیست. اعتقاد به اینکه از روی ویژگی‌های اکنون خود می‌توانید آینده را دقیقا پیش‌بینی کنید، می‌تواند بسیار خطرناک باشد. Borders پیشتاز در مقوله کتاب‌فروشی‌های زنجیره‌ای بین‌المللی و ارائه کتاب و محصولات موسیقی به خرده‌فروشان است، اما زمانی که همه‌چیز به سمت دیجیتال شدن پیش می‌رفت، اطمینان کامل او از اینکه امکان دانلود کتاب‌ها و خدمات از داخل فروشگاه‌ها می‌تواند باعث پیشرفت او در شرایط جدید شود، او را تا حد ورشکستگی پیش‌ببرد.
یک نشانه در شرکتی که اطمینان دارد روش ابتکاری او در آینده به ثمر می‌رسد این است که مدت زیادی را در فاز برنامه‌ریزی ایده خود باقی‌مانده و به جمع‌آوری مجموعه‌ای بی‌پایان از اطلاعات می‌پردازد و درمورد طرح کسب‌و‌کار خود به‌طور وسواس‌گونه‌ای عمل می‌کند.
تحقیقات جدید نشان می‌دهند که اجرای دقیق فاز برنامه‌ریزی یک طرح مهم است اما بررسی تجارب واقعی بسیار حیاتی است. همه ما به حقایقی نیاز داریم تا بتوانیم به جلو حرکت کنیم، اما زمانی که توجه اصلی خود را بر جمع‌آوری اطلاعات متمرکز می‌کنیم و به ازای آن از اجرای آزمایشات و تجارب مفیدی که می‌تواند نتایج احتمالی برنامه ما را مدل‌سازی کند غافل می‌شویم، به نتایجی معکوس دست می‌یابیم.
نمونه‌سازی، تست بازاریابی و بررسی تاثیر اجرای ایده‌های قبلی و احتمالا مشابه با ایده شما، می‌تواند بیش از هر گونه اطلاعات باعث اطلاع شما از فرصت‌های موجود، تغییر ترجیحات مشتریان و ظرفیت ورود تکنولوژی جدید به بازار شود. می‌توانید سرنخ خودرا از سرمایه‌گذارانی بگیرید که به سرمایه‌گذاری‌های کوچک برای آزمون روش‌های درمان مختلف برای یک بیماری واحد می‌پردازند تا بتوانند در زمان کوتاه‌تری بفهمند کدام روش موثرتر است، به‌ندرت می‌توان افرادی را یافت که تمام سرمایه خود را برای یک برنده قطعی در معرض ریسک قرار می‌دهند، پس برای اجرای طرح‌های گسترده‌تر و کوچک‌تر تلاش کنید.

۲. هر خلاقیتی تنها برای زمان محدودی تازه است و پس از آن دیگر نوآوری‌ها جای آن را می‌گیرند.

درواقع تنها گذر زمان نیست که باعث ناکارآمدی یک ایده جدید می‌شود، بلکه عامل دیگر تنظیم زمان مناسب برای ارائه یک ایده است، اگر ایده‌ای زودتر از موعد ارائه شود تقاضایی برای آن نیست و اگر دیرتر ارائه شود نیز بازار دردست رقیبان شما قرار دارد. هنوز اغلب مدیران، بخش زیادی از انرژی خود را صرف تنظیم این سرعت در مبادلات خود می‌کنند.
زمانی که جوان‌تر بودم به‌عنوان مدیر اجرایی در (Domino`s Pizza) فعالیت داشتم و این مقارن بود با زمانی که این کسب‌و‌کار از یک فروشگاه کوچک منطقه‌ای به فروشگاه‌های چند ملیتی با ارزش چندین میلیارد دلار تبدیل شد. ما برای اولین بار مفهوم تحویل محصولات در خانه مشتریان (home delivery) را مطرح کردیم و درحالی که رقیب ما، Pizza Hut، تقریبا یک سال خود را صرف طراحی جزئیات سیستم جدید ارائه محصول می‌کرد‌، ما مکان‌هایی از بازار را که امکان فروش بیشتر محصول در آنها وجود داشت شناسایی کردیم و به سرعت به تجهیز و سرویس‌دهی به آنها پرداختیم و در مدت سه هفته فروشگاه‌های جدیدی را در آن مکان‌ها تاسیس کردیم و مهم‌تر آنکه مدیرانی پرانرژی استخدام کردیم تا بتوانند باعث پیشروی سریع کارها شوند. ما پله‌های ترقی را به سرعت طی کردیم و در طول یک ماه توانستیم به یک فرمول پیروزی در مناطق جدید دست‌یابیم و زمانی که رقیبان وارد بازار شدند ما قبلا آن را در دست داشتیم و Domino`s برای یک دهه سالانه پیشرفت ۲۰۰ درصدی را تجربه کرد.

۳. اشتباه‌گرفتن مدیران شرکت خود با نوآورانی که قرار است تغییرات را ایجاد‌کنند.

خاصیت مدیران خوب مشخص است، آنها با پیگیری و تحت کنترل درآوردن مسائل، زندگی مارا آسان‌تر می‌کنند و قادرند با از بین بردن بی‌ثباتی‌ها، با کمترین امکانات به بالاترین نتایج دست‌یابند. اما مشکل اینجا است که تمام روش‌های ترقی در کسب‌و‌کار نیازمند تولید چیزی است که مفید و جد

ید باشد. اگر محصولی که شما ارائه می‌کنید بهتر، سریع‌تر و جدیدتر از سایرین نباشد، ارزش کمپانی شما مرتبا کاهش می‌یابد. اگر مدیرانی را که مدت‌ها مطابق با قوانین موجود در شرکت شما فعالیت کرده‌اند مسوول اجرای پروژه‌هایی قرار دهید که هدف از آنها تغییر در روش عملکرد شرکت است، مسلما با مشکل مواجه می‌شوید. چراکه آنها ناخواسته مطابق با تجاربی که منجر به موفقیت‌های قبلی آنها شده عمل می‌کنند و از این طریق به‌طور غیرعمدی باعث سرکوب پیشرفت شرکت که قرار است با درپیش گرفتن روش‌های جدید محقق شود، می‌شوند.
در هر شرکتی افرادی وجود دارند که ایده‌هایی مغایر با روند عادی شرکت دارند که گاهی فعالیت‌ها یا ایده‌هایی بسیار امیدوارکننده ارائه می‌دهند، اما مدیریت این افراد کار مشکلی است، نکته منفی درباره این افراد نوآور است که هر چیزی را که فکر می‌کنند درست است انجام می‌دهند اما نکته مثبت آنها این است که درجه بالایی از حس مالکیت و تعهد را نسبت به کار خود دارند. در اوایل دهه‌ ۱۹۸۰، زمانی که تازه دکترای خود را در زمینه تکنولوژی آموزشی به اتمام رسانده بودم توانستم به عنوان مشاور در اپل فعالیت کنم و آنچه در آنجا بیش از هرچیز مرا تحت تاثیر قرار داد روشی بود که در آن افراد موثر و غیرمنطبق با رسوم رایج در کمپانی را شناسایی و از نظرات آنها استقبال می‌شد. این مدیران مهارت و توان جاری کردن ایده‌های جدید در کمپانی را داشتند و هیچ‌کس نمی‌توانست آنها را برای پذیرفتن و تبعیت محض از سیستم موجود تحریک کند.

۴. بلندپروازی بیش از ظرفیت موجود

یکی از بزرگ‌ترین افسانه‌های مورد علاقه آمریکایی‌ها مربوط به یک مبتکر بی‌تجربه است که به‌شکلی قهرمان‌گونه دارای استعداد ذاتی است. در این راستا روزنامه‌نگاران تنها مایلند شرح دهند که مثلا چگونه پایه‌گذاران گوگل از جمله لاری پیج و سرجی برین کار خود را در یک گاراژ آغاز کردند اما آنها معمولا بیان نمی‌کنند که این دو فرد دانشجویان دکترا در دانشگاه استنفورد بودند که در گروه بررسی اثر متقابل انسان و کامپیوتر فعالیت می‌کردند، گروهی که در آن مجموعه‌ای از باهوش‌ترین افراد و برندگان نوبل گرد هم جمع شده بودند. به‌طور مشابه داستان‌های رایج درباره بنجامین‌فرنکلین، توماس ادیسون و استیو‌جابز نیز اینگونه است، یعنی در آنها از استعداد منحصر به‌فرد و سال‌های تجربه این افراد سخنی گفته‌نمی‌شود. نکته اینجا است که اگر شما چیز جدیدی ابداع کرده‌اید، از یک داروی معجزه‌آسا گرفته تا یک مدل جدید کسب‌و‌کار، به افرادی متخصص نیاز دارید تا این ابداع شمارا تحقق بخشند. در واقع طرح یک استراتژی در مقایسه با یافتن و گسترش افراد کاملا لایق برای تحقق آن استراتژی به مراتب ساده‌تر است.
چندین سال پیش یک آزمایشگاه ابداع و نوآوری ایجاد کردم که در آن تنها افرادی با بهترین عملکرد پذیرفته می‌شوند، چراکه نمی‌توان فرد متوسط را به فردی عالی تبدیل کرد اما می‌توان با هدایت یک فرد عالی او را به فردی استثنایی تبدیل کرد. پس استراتژی خود را براساس میزان ظرفیت خود پایه‌گذاری کنید.

۵. برای یافتن روش‌های پیشرفت، کار خود را از مرز کسب‌و‌کار آغاز کنید.

معمولا بزرگ‌ترین ابداعات در خارج از مرز‌های یک شرکت رخ می‌دهند، یعنی جایی که خارج از تاثیر و دسترسی قدرت مرکزی شرکت است. آزمایشگاه‌های شخصی، کافی‌شاپ‌ها و جمع‌های دوستانه از دیرباز مکان‌هایی برای آزمایش‌ها و تجارب بنیادی و گاها افراطی بوده است. هرچه بتوانید به‌لحاظ فیزیکی و روحی بیشتر از مرکز کمپانی فاصله‌بگیرید امکان بیشتری برای یافتن روش‌های مختلف انجام کار‌ها می‌یابید. کمپانی‌ها یک روند عملکرد استاندارد دارند تا بتوانند توازن خود را حفظ کنند، چیزی که برای پایدار ماندن آنها لازم است، اما این روند باعث سرکوب شدن هرگونه تغییری می‌شود حتی اگر این تغییر بتواند کمپانی را در راستای بهبود پیش ببرد.
پس از سال‌ها تحقیقات در زمینه بازاریابی، سرانجام کوکاکولا محصولا جدیدی با نام C2 ارائه‌کرد که ضمن داشتن طعم نوشابه‌های کلاسیک دارای نصف کالری نوشابه‌های عادی بود اما میزان فروش آن کاملا مایوس‌کننده بود. زمانی که این کمپانی اقدام به تجدیدنظر در تمام اصول خود پرداخت و اینکه کدام‌یک از آنها نتیجه‌بخش بوده و کدام‌یک نه، توانست بینش حقیقی خود را بهبود بخشد و محصول کاملا موفق Coke Ziro‌ را ارائه کند. اینکه ۲۰ درصد از سازمان خود را توسط ۸۰ درصد بقیه تغییر دهید به‌مراتب آسان‌تر از این است که ۸۰ درصد شرکت خود را توسط ۲۰ درصد تغییر دهید.

۶. پیروی از ترجیحات مشتریان نامناسب

یک داستان رایج در کسب‌و‌کار این است که یک کمپانی یک تکنولوژی را ایجاد می‌کند و آن تکنولوژی به عنوان یک استاندارد در تمام بازار گسترش می‌یابد و چند سال این روال ادامه‌می‌یابد اما ناگهان یک نوآوری جدید ظاهر می‌شود و تکنولوژی قبلی به سرعت از رده خارج می‌شود.
بدترین بخش از ارتقای استراتژی‌های ممکن این است که شما از این طریق در حال افزایش سهم خود از بازاری باشید که درحال از بین رفتن است. اسمیت‌کرونا، یکی از آخرین تولیدکنندگان ماشین‌تحریر بود که انواعی از بهترین ماشین‌های خود را درست در زمانی که مدتی پس‌از‌آن این ماشین‌ها از رده خارج شدند ارائه‌کرد. آی بی ام نیز در دهه گذشته مشابه این اشتباه را انجام داد و ب

سیاری از شرکت‌های بزرگ نیز دچار این اشتباه شده‌اند. این مشکل ناشی از این است که معمولا برای شرکت‌ها آسان‌تر است که مطابق با خواسته مشتریان پایدار و محتاط خود عمل کنند تا مشتریانی که به امکانات موجود راضی نیستند و چشم‌اندازی گسترده از آینده دارند.
Friedrich Nietzsche تمدن‌هایی را مورد بحث قرار می‌دهد که در سال‌های پایانی حضورشان روندی کاملا قابل پیش‌بینی و ساده را درپیش گرفتند، درحالی که تمدنی پرانرژی و ستیزه‌جو وارد سیرتکاملی آنها شد و در مدتی اندک جایگزین تمدن قبلی شد، نکته مورد تاکید او این بود که وقتی بیشتر افراد حاضر به وضعیت قدیمی موجود و حتی نامناسب رضایت می‌دهند، آینده ازآن فرد دیگر می‌شود. زمانی‌که طول می‌کشد تا یک نوآوری جدید بازار را فراگیرد برابر با زمان فرار از ساختمانی در حال سوختن است. اگر شما متناسب با خواسته گروه‌های نامناسبی از مشتریان فعالیت کنید حتی اگر در تلاش مداوم برای افزایش مزیت‌های خود باشید، سرانجام باید از این ساختمان خارج شوید؛ چراکه نمی‌توانید با منابع، طرح‌نهایی و مقیاس تازه‌واردان رقابت کنید، از طرفی این گروه تازه‌وارد به تجهیز گروه‌های دیگر می‌پردازند تا دنباله‌روی آنها باشند. پس از مشتریانی پیروی کنید که پیش از همه حرکت به سوی تغییر توقعات خود را آغاز می‌کنند.

۷. ناتوانی در اتصال مناسب نقاط موجود

نوآوری از معدود چیز‌هایی است که قابل اجرا و پذیرفته‌شدن در تمام فعالیت‌ها و قوانین شرکت شما است، درواقع امروزه کمپانی‌ها با هر ابعادی از مرز‌ها و حدود سنتی عبور کرده و درقالب سازمان‌هایی یکپارچه به رقابت بایکدیگر می‌پردازند.
در اقتصاد فیس‌بوک، همگام‌سازی شبکه‌هایی از نوآوری نیازمند این بود که برخلاف مفهوم سلسله‌مراتبی موجود در کمپانی خود عمل‌کند. این در حالی است که این موضوع از دیرباز به‌عنوان استراتژی شرکت‌های کوچک‌تر و تازه تاسیس مورد پذیرش بوده است و بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین سازمان‌ها اکنون آن‌را پذیرفته‌اند. کمپانی بوئینگ که پیشرو در زمینه هوافضا در جهان است، درحال تولید هواپیماهای جت و تجاری برای ده‌ها کشور با صدها کمپانی و تولیدکننده است اما آنچه باعث مزیت رقابتی یک شرکت در سرمایه‌گذاری‌های آینده می‌شود توانایی او در همگام‌سازی تمامی این بخش‌ها برای ایجاد محصولاتی خاص و پیچیده است.
به نظر اقتصاددانان افرادی‌که کمپانی‌ها را تاسیس می‌کنند به‌دنبال نشان‌دادن ارزش خود به‌عنوان افرادی برتر هستند اما چالشی که آنها با آن مواجهند این است که توانایی ایجاد و اجرای نوآوری معمولا در اطراف آنان متمرکز شده‌است. اگر شما در مرکز فعالیت‌های مبتکرانه هستید، احتمالا به‌عنوان پایه‌های استحکام شرکت خود شناخته شده‌اید اما مشکل اینجا است که این اتفاق شمارا در موقعیتی فراتر از حد ظرفیت و توانایی‌های شما قرار می‌دهد و باعث می‌شود توانایی کلی شرکت شما برای جست‌و‌جو سریع و به دست آوردن ایده‌های موفق کاهش‌یابد.
درحالی که بسیاری از کسب‌و‌کارها به‌دنبال یک روش تجویزی پیشرفت خود هستند، آنها نمی‌دانند که چگونه نقاط موجود را به‌هم وصل کنند تا به طرح مورد نیاز خود دست‌یابند، در این شرایط عاقلانه‌تر این است که به توسعه آنچه Dorothy Leonard، پرفسور دانشگاه هاروارد، آن‌را «هوش عمیق» می‌نامد، بپردازند یعنی شما توجه خود را معطوف به آموزش زیرمجموعه خود می‌کنید، آنها نیز این کار را در مورد زیرمجموعه خود انجام می‌دهند و این روند در سراسر سازمان ادامه می‌یابد و از این طریق به تصویرسازی مجدد کمپانی خود می‌پردازید و روندی ایجاد می‌کنید که ابتکار توام با پایداری را برای شما به ارمغان آورد. اگرچه این روش ضمانت نمی‌کند که کمپانی شما به اوج برسد، اما به رشد و رونق گرفتن آن کمک می‌کند.

منبع : دنیای اقتصاد

انتخاب نام تجاری

زمانی که قصد نام‌گذاری کسب وکار خود را دارید، باید بدانید این نام باید بیان‌کننده چه چیزی باشد. جواب به این سوال طولانی است. نام تجاری می‌تواند بیش از حد طولانی یا محدود و کوچک باشد، همچنین می‌تواند به نامی ماندگار تبدیل شود یا به راحتی فراموش شود. در این مقاله ۱۰ سوالی که پیش از انتخاب نام تجاری باید پاسخ داده شود، ارائه شده است؛ لازم است به یاد داشته باشید که در نهایت نام تجاری جایگاه شما را در بازار تعیین خواهد کرد.

 

۱) از نام تجاری برای موفقیت شرکت خود چه انتظاری دارم؟

  استیو مانینگ موسس آژانس ایگورIgor واقع در کالیفرنیا که مشاور انتخاب نام تجاری نیز هست، می‌گوید: «نام تجاری می‌تواند شما را نسبت به رقبا متمایز کرده و تصویر شرکت شما را تقویت سازد.» او در عین حال پیشنهاد می‌کند که قبل از اینکه نام تجاری خود را انتخاب کنید، جایگاه برند تجاری خود را به درستی مشخص کنید. همان‌طور که اپل با انتخاب این نام توانست نسبت به رقبایش؛ یعنی ان.‌ای.‌سی(NEC) و ای.‌بی.‌ام تصویر متمایزی از خود ارائه کند. از نظر مانینگ «مدیران اپل به دنبال نامی تجاری بودند تا بتواند استراتژی جایگاه‌سازی برند شرکت را که شامل سادگی، صمیمیت، عامه‌پسند، دوستانه و متفاوت بودن است، به وضوح نشان دهد.»

 

۲) آیا نام تجاری محدود کننده فعالیت است؟

 مارتین زولینگ موسس، مدیر ارشد اجرایی و مشاور در شرکت «استارت آپ پروفشونالز» توصیه می‌کند که «شما باید از انتخاب نام‌هایی که شما را از توسعه محصولات جدید یا حضور در بازارهای جدید منع می‌کند، خودداری کنید.»

 او شرکت آنجل سافت (Angelsoft.com) را مثال می‌زند که در سال ۲۰۰۴ تاسیس شد و تنها در زمینه برقراری ارتباط تجاری بین شرکت‌های تازه تاسیس و سرمایه‌گذارانی که صرفا در چنین شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کنند، فعالیت می‌کند. این سرمایه‌گذاران که به «Angel Investors» مشهور هستند، سرمایه‌های شخصی خود را به بنگاه‌های تازه تاسیس اختصاص می‌دهند. اما این شرکت دو سال پیش متوجه شد باید به سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز (Venture Capital) نیز روی آورد و با سرمایه‌گذاران مختلف به مشارکت بپردازد، بنابراین این شرکت مجبور شد تا نام تجاری خود را به گوست (Gust.com) تغییر دهد که دیگر خاص نیست و به معنی «وزش نسیم ملایم» است.

 

۳) آیا نام تجاری نوع فعالیت شرکت را نشان می‌دهد؟

 اغلب شرکت‌ها نام تجاری متناسب با نوع محصولات یا خدماتشان را انتخاب می‌کنند، البته این به آن معنی نیست که برای انتخاب نام تجاری بر اساس محصول یا خدمات، سادگی و قابل فهم بودن نام انتخاب شده را ازبین ببریم. به عنوان مثال نام شرکت (Lawn And Order) که به معنای «چمن زار و سفارش»‌است انتخاب مناسب و ساده‌ای برای نام این شرکت است که در زمینه فضای سبز فعالیت می‌کند؛ چرا که مشتریان را از نوع خدمت ارائه شده توسط این شرکت آگاه می‌سازد.

 زلینگ همچنین توصیه می‌کند که گرچه نام غیرمعمول بعضی شرکت‌ها نظیر یاهو و فاگداگ کارآیی دارد، اما قطعا نام‌های متناسب شانس بیشتری برای موفقیت دارند.

 

۴)آیا این نام در ذهن ماندگاری دارد؟

 زلینگ می‌گوید، هرچه نام تجاری کوتاه‌تر باشد، بهتر است. او همچنین توصیه می‌کند که بهتر است مالکان شرکت به دنبال اسامی دو سیلابی باشند و از استفاده علائم مبهمی همچون ویرگول خودداری کنند. همچنین باید از اسامی مخفف که مفهومی برای مشتری ندارند اجتناب شده و بهتر است نام تجاری از نظر الفبایی بیشتر به حروف اول الفبا (A) نزدیک باشند تا حروف آخر(Z) چرا که دایره المعارف‌ها و الگوریتم‌ها بر اساس حروف الفبا طبقه‌بندی می‌شوند. به نظر او «وقتی که یک شرکت یا محصول دارای هویتی قابل فهم و ساده باشد، هزینه برند کاهش می‌یابد.»

 

۵) آیا ادای کلمات این نام آسان است؟

 بعضی از شرکت‌ها عمدا یک نام تجاری را که مشتریان به سختی آن را تلفظ می‌کنند انتخاب می‌کنند، این استراتژی پرخطر تلاش می‌کند تا شرکت را بهتر از رقبایش نشان دهد. اما مشاوران انتخاب نام تجاری نظری بر خلاف این دارند. الکساندرا واتکینز موسس و مدیرعامل شرکت «ایت مای وردز»(Eat My Words) که به مشتریان مشاوره لازم جهت انتخاب نام تجاری را می‌دهد، می‌گوید: «اگر نام تجاری که انتخاب کردید شبیه یک غلط املایی است آن را از فهرست انتخاب نام‌هایتان حذف کنید.» او بر این با

ور است که یک نام تجاری همان‌طور که نوشته می‌شود باید تلفظ شود. در غیراین صورت همیشه مجبور خواهید بود تا به هنگام دادن آدرس

 وب سایت یا پست الکترونیکی آن را با صدای بلند هجی کنید، زمانی را به خاطر آورید که مجبورید برای معرفی خود، نام و نام خانوادگی‌تان را هجی کنید، پس چرا به دنبال نامی تجاری که همین مشکل را دارد، باشیم.

 

۶)عکس‌العمل مشتریان بالقوه زمانی که اولین بار با این نام آشنا می‌شوند، چگونه خواهد بود؟

 بعضی از متخصصان در زمینه انتخاب نام تجاری بر این باورند، اینکه یک نام تجاری به راحتی تلفظ شود، یک استثنا به حساب می‌آید به خصوص وقتی که برای اولین بار درتبلیغات کاغذی یا آنلاین به نمایش درآید.

 کریس یوهانسون مشاور انتخاب نام تجاری و موسس «نیم انسپکتور»(The Name Inspector) که نام تجاری «زولی لی»(Zullily) را برای شرکتی با همین نام که در زمینه ارائه خدمات به مادران، نوزادان و خردسالان فعال است انتخاب کرد، می‌گوید: «اگر شما برای اولین بار چنین نامی را می‌شنوید ممکن است تلفظ آن را مشکل بدانید، اما کمپین‌های تبلیغاتی آنلاین که توسط شرکت راه‌اندازی شده بود، نشان داد که مخاطبان آن را به راحتی تلفظ می‌کنند.» او همچنین بر این باور است «انتخاب یک نام غیرمعمول و نحوه تلفظ جالب آن باعث شده است که این شرکت برندی متفاوت را خلق کند.»

 

۷) آیا این نام خوب به نظر می‌آید و به راحتی تلفظ می‌شود؟

 مانینگ می‌گوید: «صدا و آوای حاصل از تلفظ نام تجاری، از آنجا که می‌تواند بیانگر احساس، انرژی و هیجان باشد از اهمیت بسزایی برخوردار است» شما همین‌طور باید از اینکه مشتریان بالقوه نام تجاری را به راحتی تلفظ می‌کنند اطمینان حاصل کنید. «اینکه مشتریان همزمان نام تجاری را هجی کنند، تلفظ کرده و به خاطر بسپارند بسیار مشکل است.» او به نام‌های قدرتمندی همچون اپل، استین گری و اوراکل و ورجین اشاره می‌کند و در مقابل نام‌هایی ضعیف همچون کوردیانت (Chordiant) لی‌ونت(Livent) و ناوینت (Navient) را مورد اشاره قرار می‌دهد و معتقد است تلفظ و به خاطرسپاری چنین نام‌هایی بدون تبلیغات سنگین ممکن نیست، همین‌طور او چنین نام‌هایی را از نظر ریتم و تصویر سرد و بی‌روح می‌داند.

 

۸) آیا این نام فقط برای شما معنی و مفهوم دارد؟

 نام تجاری که معنای پنهان یا شخصی داشته باشد نمی‌تواند تداعی کننده چیزی در مورد برند شرکت شما باشد. توجه کنید شما نیز برای ارائه توضیح اضافه در مورد آن، زمانی که مشتریان برای اولین بار با آن روبه‌رو می‌شوند، آنجا نخواهید بود. بنابراین واتکینز پیشنهاد می‌کند که که «از نام‌های سواحیلی یا نام‌هایی که برعکس تلفظ می‌شوند، دوری کنید.»

 

۹) آیا این نام از نظر ظاهری جالب به نظر می‌آید؟

 مانینگ می‌گوید: «باید بدانید، نام تجاری که انتخاب کردید چگونه در علامت و آرم شرکت یا بیلبوردهای تبلیغاتی نمایان می‌شود. او به نام شرکت «گوگو»(GOGO) که خدمات اینترنت در هواپیما ارائه می‌دهد اشاره می‌کند. او می‌گوید: «این نام از یک تعادل و توازن بین تمامی کلمات برخوردار است و دوستانه به نظر می‌رسد.»

« درمقابل بعضی نام‌ها همچون KS و TS و RS را که ظاهری سخت و نامتعارف دارند، مورد اشاره قرار می‌دهد.» همچنین نام‌هایی همچون ولو «Volvo» و زیراکس «Xerox » که از تقارن کلمه اول و آخر بهره می‌برند جذاب به نظر می‌آیند.

 

۱۰) آیا در مورد سابقه این نام تحقیقات کافی به عمل آمده است؟

 حتی بهترین نام‌ها وقتی که توسط شخص دیگری مورد استفاده قرار گرفته باشد، بی‌ارزش خواهد بود. استفاده از پایگاه‌های اطلاعاتی و منابع رسمی به منظور حصول اطمینان از چنین موضوعی ضروری است. گام نهایی استفاده از یک وکیل مجرب برای ثبت علامت تجاری است؛ چرا که بر اساس نظر واتکینز یک سوم کسب و کار بابت سرقت نام تجاری در مظان اتهام هستند.

 منبع: روزنامه دنیای اقتصاد

معماری برند

معماری برند ساختاری است که رابطه‌ی میان یک برند و محصولات آن را شکل می‌دهد معماری برند به اشکال متفاوت ایجاد می‌شود مانند: عنصر اصلی، سود، منفعت، کارکرد، سطح اثرگذاری، و اندازه اتخاذ یک استراتژی مشخص در حوزه‌ی معماری برند باعث ارتقای فرایند بسته‌بندی و بازاریابی و نیز توسعه‌ی محصولات جدید می‌گردد.
ممکن است از خود بپرسید منظور از معماری برند چیست. این اصطلاح معنا و کاربردهای متفاوتی دارد اما در مورد مقصود و هدف اصلی این مفهوم تا حد زیادی اتفاق‌نظر وجود دارد. منظور از معماری برند رابطه‌ی میان یک برند، خطوط تولید، و محصولات در یک شرکت است. به عنوان مثال لارف لارن دارای چندین برند، مانند لارف لارن کالکشن، رالف، و… می‌باشد. در این حالت از رابطه‌ی میان یک برند و محصولات مختلف آن به “خانه‌ی برند شده” یاد می‌شود. زیرشاخه‌های این مفهوم عبارتند از برند حمایت شده، خانواده‌ی برند، چتر برند. در این حالت، مفهوم معماری برند مشخص می‌گردد.
در طرف مقابل، پراکتراندگمبل رویکرد متفاوتی به معماری برند خود دارد. این شرکتها دارای مجموعه‌ای از برندها هستند و به هر کدام از این برندها اجازه می‌دهد که هویت مستقل و منحصربه‌فرد خود را داشته باشد. این شیوه‌ی معماری برند، رویکرد چندگانه‌ نیز نامیده می‌شود. برای شرکتهای کوچکتر که برای محصولات مختلف خود به طور مشترک و یکسان بازاریابی می‌کنند، این شیوه‌ی معماری برند دشوار و پرهزینه است. در این موارد عدم وجود یک برند یکسان برای تمامی محصولات، شانس این دست از شرکتها برای داشتن یک سازمان برند مستحکم کاهش می‌یابد.
بسیاری از شرکتها و برندهای کوچک تصور می‌کنند سلسله مراتبی که در مورد برند و محصولات وجود دارد برای شرکتهای بزرگ که دارای چندین برند هستند صدق می‌کند. حقیقت این است که تمام کسب‌و‌کارها می‌توانند از معماری برند بهره‌مند گردند. همه‌ی شرکتها –بزرگ یا کوچک- باید شناخت کاملی از نحوه‌ی ارتباط و انسجام میان محصولات خود داشته باشند. اگر برندها بدون چنین شناخت و برنامه‌ای باشند،  بدون تردید دچار شکست می‌شوند.
در بسیاری از موارد برندهای کوچک که اشتیاق زیادی به ابتکار و نوآوری دارند. ارتباط میان محصولات مختلف خود را درنظر می گیرند و چگونه میان محصولات خود تمایز قایل شوند و از این طریق آنها را ترویج دهند. در ادامه اشکال مختلف این ارتباط را بررسی می‌کنیم.
طرح ریزی معماری برند
برندها همواره در حال توسعه و تحول هستند. اصول معماری برند به شرکتها کمک میکند که ارتباط میان محصولات مختلف خود و چگونگی تمایز بین آنها را در نظر بگیرند  و از این طریق آنها را ترویج دهند. در ادامه اشکال مختلف این ارتباط را یررسی میکنیم 
۱. بوها و طعمهای متفاوت: این شیوه‌ شکل متداولی از ارتباط میان محصولات مختلف یک برند است که در قالب آن یک محصول با بوها و یا طعمهای متفاوت ارائه می‌گردد این شیوه به مشتریان امکان می‌دهد تا بر اساس علاقه‌ی خود به یک طعم یا بوی خاص، خرید خود را انجام دهند.
۲. بر اساس منفعت کلیدی: در این شیوه برندها برای حل مشکلات مختلف مشتریان راهکارهای مختلفی ارائه می‌کنند. به عنوان مثال، یک شرکت تولیدکننده‌ی محصولات مرتبط با پوست، برای پوستهای مختلف از لحاظ چربی، خشکی، و… گرمهای مختلفی تولید می‌کنند. شرکتهایی که از این روش برای معماری برند خود استفاده می‌کنند عمدتاً از تصویر، کلمات، و متن در تبلیغ و ترویج محصولات خود استفاده می‌کنند.
۳. بر اساس کاربرد: این روش اغلب توسط شرکتهایی اعمال می‌گردد که در حوزه‌های مختلف مانند صورت، مو، دستها، پاها، و بدن محصولات مختلف تولید می‌کنند. برندهایی که از این شیوه برای معماری خود استفاده می‌کنند معمولاً نظام برند خود را بر پایه‌ی سود یا رکن کلیدی بنا می‌کنند.
۴. بر اساس کارایی: این ملاک باعث پیچیدگی بیشتر ساختار معماری برند می‌گردد. مشتریان بر اساس کارایی محصولا، آنها را جست‌و‌جو می‌کنند.
۵. بر اساس اندازه: تولید محصولات با اندازه‌های متفاوت یکی دیگر از مکانیزمهای معماری برند است. البته در این مورد تولیدکنندگان احتیاط را چاشنی عمل خود مینمایند چرا که زیاده‌روی در این روش، باعث پیچیدگی سبد محصولات و عدم استقبال مصرف‌کنندگان می‌‌گردد.
اگر معماری برند به درستی بنا نهاده شود مبنایی برای شکل‌گیری ارزش مرکزی (هسته‌ای) برند می‌گردد. ایجاد رابطه‌ای منظم و منطقی میان روایتهای مختلف برندهای یک شرکت به طراحان شرکت این امکان را می‌دهد که در مورد ویژگیهای مختلف محصول بهترین تصمیمات را اتخاذ نمایند.
اهدافی که در این مرحله مشخص می‌گر

دد و در نهایت به مشتریان امکان می‌دهد که مناسبترین محصول را انتخاب نمایند. علاوه بر این، هدف‌گذاری مناسب در این مرحله تصمیم‌گیری در مورد آینده‌ی محصولات و گسترش خط تولید را تسهیل می‌کند. به همین دلیل، هر برندی باید معماری برند خود را پی‌ریزی نماید و به طور پیوسته و منظم آن را ویرایش و اصلاح نماید.

منبع: dargi.ir